کلینیک رواننشاسی و روانپزشکی ویان

مشاوره روانشناسی و درمان اختلالات روانی

کلینیک رواننشاسی و روانپزشکی ویان

مشاوره روانشناسی و درمان اختلالات روانی

چرا باید حرفه روانشناسی کودک و نوجوان را دنبال کرد؟


انتخاب شغل در روانشناسی کودک و نوجوان چشم انداز شغلی مثبت و حقوق رقابتی را ارائه می دهد. روانشناسان کودک و نوجوان نقش مهمی در کمک به کودکان در مواجهه با مسائل مربوط به سلامت روان، اختلالات رشدی و تغییرات زندگی دارند. این حرفه برای افرادی که علاقه مند به کمک به جوانان برای حفظ رفتارهای سالم و مهارت های مقابله ای هستند رضایت بخش است.برای ارتباط با روانشناس مرد خوب در تهران اینجا کلیک کنید.

روانشناسان کودک و نوجوان در محیط های مختلف از جمله مدارس، بیمارستان ها، کلینیک ها و مطب های خصوصی کار می کنند. آنها طیف وسیعی از اختلالات سلامت روان را ارزیابی، تشخیص و درمان می کنند. برای برخی، این حرفه می تواند منجر به یک شغل رضایت بخش به عنوان روانشناس مدرسه شود. این متخصصان با کمک به کودکان و نوجوانان تأثیر مثبتی بر زندگی و خانواده آنها می گذارند و نقش مهمی در جوامع ایفا می کنند .

الزامات آموزشی کلیدی برای دنبال کردن حرفه در روانشناسی کودک و نوجوان چیست؟

شروع حرفه روانشناسی کودک و نوجوان شامل اخذ مدرک لیسانس، ادامه تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد، کسب تجربه عملی و دریافت مجوز می باشد. در اینجا یک مرور کلی از هر مرحله از فرآیند وجود دارد:

  • لیسانس روانشناسی یا رشته های مرتبط. برای شروع حرفه روانشناسی کودک و نوجوان، مدرک لیسانس روانشناسی یا رشته های مرتبط را دریافت کنید. در کلاس هایی شرکت کنید که شامل روانشناسی، رشد کودک و علوم رفتاری می شود.
  • کارشناسی ارشد روانشناسی کودک و نوجوان. بعد از لیسانس، فوق لیسانس روانشناسی کودک و نوجوان را بگذرانید. به دنبال برنامه های معتبر برای کسب دانش تخصصی و مهارت های عملی برای کار با جوانان باشید.
  • تجربه بالینی و کارآموزی. تجربه عملی را از طریق کارآموزی یا کارآموزی بالینی به دست آورید. بسیاری از برنامه‌ها به آموزش عملی نیاز دارند، بنابراین در مدارس، کلینیک‌ها یا سازمان‌های اجتماعی کار کنید تا آموخته‌های خود را به کار ببرید.
  • صدور مجوز برای روانشناسان کودک و نوجوان. برای کار به عنوان روانشناس کودک و نوجوان به مجوز نیاز دارید. الزامات متفاوت است، اما به طور کلی شامل تکمیل آموزش، تجربه بالینی، قبولی در امتحان و توسعه حرفه ای مداوم است. قوانین محلی را بررسی کنید تا مطمئن شوید که تمام الزامات را برآورده می کنید.

بازار کار روانشناسان کودک و نوجوان چگونه است؟

به طور کلی، انتظار می رود که استخدام روانشناسان از سال 2022 تا 2032 به میزان 6 درصد رشد کند که از میانگین همه مشاغل فراتر خواهد رفت. این نرخ به این معنی است که هر سال حدود 12800 فرصت شغلی ایجاد می شود. به طور خاص، روان‌شناسی کودک و نوجوان به دلیل افزایش آگاهی از سلامت روان در جوانان، نیاز به مداخله زودهنگام و تأثیر پایدار COVID-19 بر رفاه کودکان، احتمالاً حتی رشد سریع‌تری خواهد داشت.

علاوه بر این، زمینه‌های مرتبط مانند دستیاران بهداشت در خانه و مراقبت شخصی و مشاوران و مشاوران مدرسه و شغلی نیز دارای تقاضای بالا و حقوق رقابتی هستند. اگر به دنبال گزینه‌هایی هستید، برای علاقه‌مندان به این تخصص، شغل‌های روان‌شناسی ورزشی را بررسی کنید. مشاغل در روانشناسی کودک و نوجوان تقاضای زیادی دارد و فرصت های شغلی مختلفی را برای علاقه مندان به دنبال کردن این رشته ارائه می دهد.


چه مهارت هایی برای روانشناسان کودک و نوجوان لازم است؟

افرادی که می‌خواهند در روان‌شناسی کودک و نوجوان فعالیت کنند، به ترکیبی از مهارت‌های فنی و عمومی بر اساس چهار هدف روان‌شناسی نیاز دارند. در اینجا برخی از مهارت هایی که برای ایجاد یک شغل موفق باید داشته باشید آورده شده است:

  • مهارت های ارزیابی و ارزشیابی. روانشناسان کودک و نوجوان باید احساسات کودکان و نوجوانان را بررسی و درک کنند. آنها از آزمون ها استفاده می کنند، با آنها صحبت می کنند و اعمال آنها را مشاهده می کنند تا اطلاعاتی در مورد رفتار، احساسات و تفکر خود جمع آوری کنند.
  • مهارت های برنامه ریزی و اجرای درمان. این روانشناسان برای کمک به هر بیمار برنامه های عملی ایجاد و اجرا می کنند. آنها بر اساس نیازهای هر فرد از درمان های مختلفی مانند صحبت کردن یا خانواده درمانی استفاده می کنند.
  • مهارت های تحقیق و تحلیل. روانشناسان کودک و نوجوان اغلب مطالعه می کنند تا درباره آنچه بر کودکان و بزرگسالان جوان تأثیر می گذارد بیشتر بدانند. آنها از مهارت های تحقیق و تفکر قوی برای طراحی مطالعات، جمع آوری و تجزیه و تحلیل داده ها و درک معنای همه آنها استفاده می کنند.
  • مهارت های همدلی و شفقت. مهربانی و درک در هنگام کار با کودکانی که در شرایط سختی قرار دارند ضروری است. این روانشناسان باید با بیماران خود ارتباط برقرار کنند تا آنها احساس امنیت و حمایت کنند.
  • مهارت های ارتباطی و بین فردی. خوب صحبت کردن با بچه ها، نوجوانان و خانواده ها ضروری است. روانشناسان باید چیزها را با کلمات ساده توضیح دهند، فعالانه گوش دهند و با سایر متخصصان مراقبت های بهداشتی همکاری کنند.
  • تفکر انتقادی و مهارت های حل مسئله. روانشناسان باید با دقت فکر کنند و در موقعیت های مختلف راه حل پیدا کنند. این شامل تعیین اینکه آیا فردی مشکلات سلامت روانی دارد یا خیر، برنامه‌ریزی برای کمک به او و مدیریت چالش‌های غیرمنتظره در طول درمان است.

خانواده درمانی و مشاوره خانواده چیست؟

خانواده به دور از مجموعه ای از افراد، یک کل سازمان یافته است - یک سیستم.

در واقع، «خانواده» «یک ساختار سازمان‌دهنده اساسی برای زندگی انسان از تولد تا مرگ» در نظر گرفته می‌شود (وامپلر و همکاران، 2020، ص 45).

با این حال، مانند هر سیستم یا ساختار دیگری، مستعد خرابی است.

هدف خانواده درمانگران بهبود روابط و حل تعارضات درون ساختار خانواده از طریق کار با همه مراجعان درگیر و نه فردی است (متکالف، 2011).

برای دریافت مشاوره از بهترین کلینیک روانشناسی در تهران اینجا کلیک کنید.

این مقاله به بررسی ماهیت خانواده درمانی و رویکردهای بسیاری که درمانگران برای حمایت از تغییرات و رشد مثبت اتخاذ می کنند، می پردازد.

قبل از ادامه، فکر کردیم که ممکن است بخواهید سه تمرین روابط مثبت ما را به صورت رایگان دانلود کنید . این تمرین‌های دقیق و مبتنی بر علم به شما یا مشتریانتان کمک می‌کند تا روابط سالم و غنی‌سازی زندگی داشته باشید.

خانواده درمانی و مشاوره خانواده چیست؟ تعاریف

خانواده درمانگران تشخیص می دهند که تغییر سیستم خانواده (معمولا) به معنای بر هم زدن الگوهای روابط موجود و ارتباطات بین فردی است (متکالف، 2011).

در حالی که خانواده درمانگران رویکردهای بسیاری را اتخاذ می کنند، هر کدام به طور معمول بر اساس چهار اصل زیر هستند (گلدنبرگ، 2017):

  • اعضای خانواده ارتباط نزدیکی دارند، بنابراین درمان باید بر باورهای هر عضو متمرکز شود.
  • با گذشت زمان، اعضای خانواده که در نزدیکی زندگی می‌کنند «الگوهای تعاملی را ایجاد می‌کنند که از توالی‌های نسبتاً پایدار گفتار و رفتار تشکیل شده است» (گلدنبرگ، 2017، ص 26).
  • زمینه مشکل ارائه‌دهنده معمولاً شامل «تعامل‌ها، باورها و رفتارهایی است که درمانگران مشاهده می‌کنند و با آن‌ها درگیر می‌شوند» و می‌توان آن را علت و معلول در نظر گرفت (گلدنبرگ، 2017، ص 26).
  • مشکلات خانوادگی اغلب نتیجه چالش های ناشی از مواجهه با تغییرات محیطی یا تغییرات زندگی است.

خانواده درمانی و مشاوره خانواده اصطلاحات نزدیک به هم هستند و اغلب به جای یکدیگر استفاده می شوند، اما مورد دوم گاهی اوقات به عنوان یک اصطلاح گسترده تر استفاده می شود که رویکردها و تکنیک های درمانی مختلفی را در بر می گیرد که توسط روانشناسان، مددکاران اجتماعی و سایر متخصصان برای تقویت ارتباطات، حل تعارض و حمایت از خانواده ها اتخاذ می شود. مواجهه با چالش ها (انجمن روانشناسی آمریکا، nd؛ گلدنبرگ، 2017).

ازدواج و خانواده درمانی

ازدواج و خانواده درمانی انواعی از روان درمانی است که به افراد، زوج ها و خانواده ها کمک می کند تا روابط خود را بهبود بخشند و تعارضات را حل کنند. دامنه آنها شامل کار با زوج یا کل خانواده به جای یک فرد است (متکالف، 2011).

علی‌رغم تفاوت‌هایی که در نحوه ارائه فرصت‌هایی برای خانواده‌ها توسط خانواده‌درمانگران وجود دارد، همه تلاش می‌کنند تا یک محیط درمانی ایجاد کنند که (گلدنبرگ، 2017):

  • به منظور کاهش ناراحتی و تعارض، خودآزمایی را تشویق می کند
  • تاب آوری و توانمندسازی خانواده را بسیج می کند
  • به اعضای خانواده کمک می کند تا عملکرد کلی خود را بهبود بخشند

در ازدواج درمانی، مشاوران ممکن است از تکنیک های مختلفی مانند گفتگو درمانی، ایفای نقش و تکالیف با زوج استفاده کنند (متکالف، 2011).

خانواده درمانی برای مادر و پسر

خانواده درمانی برای مادران و پسران می تواند راهی موثر برای رسیدگی به مسائلی باشد که بر روابط آنها و خانواده به طور کلی تأثیر می گذارد. درمانگر الگوهای ارتباطی و رفتاری را در رابطه شناسایی می کند که به مشکلات گسترده تر کمک می کند و رویکردهایی را برای تشویق درک بیشتر و کاهش تعارض پیشنهاد می کند (متکالف، 2011).

نظریه ارتباط و تاثیر آن بر خانواده درمانی

تئوری ارتباطات شامل مطالعه نحوه تبادل اطلاعات و معنا از طریق پیام های کلامی و غیرکلامی است (فیتزپاتریک و ریچی، 1993).

تأثیر نظریه ارتباط بر خانواده درمانی و مشاوره خانواده قابل توجه است و می تواند برای درک اینکه چگونه الگوهای ارتباطی در ساختار خانواده به مشکلات کمک می کند یا آنها را کاهش می دهد، استفاده می شود.

درمانگران می توانند از تئوری ارتباط برای شناسایی الگوهای ارتباطی که باعث تعارض یا پریشانی در خانواده می شود و برای توسعه راهبردهایی برای بهبود ارتباطات و حل و فصل اختلافات مانند گوش دادن فعال، همدلی و ابراز وجود استفاده کنند.

انواع خانواده درمانی

خانواده درمانگران به شدت تحت تأثیر مدل هایی هستند که استفاده می کنند، و بسیاری از آنها وجود دارد.

در نتیجه، بسته به نوع خانواده درمانی اتخاذ شده، ممکن است مراجعان از دیدگاه های بسیار متفاوتی دیده شوند (متکالف، 2011؛ ​​گلدنبرگ، 2017).

در زیر فهرستی از چندین نوع تأثیرگذار است، اما موارد دیگری نیز در ادبیات وجود دارند.

خانواده درمانی ساختاری و استراتژیک

رویکردهای خانواده درمانی ساختاری و خانواده درمانی استراتژیک "به دلیل تاکید بر فرآیند سیستمی بیش از محتوا و تغییر الگوهای تعامل خانواده که مشکلاتی را ایجاد، حفظ یا تشدید می کند، در زمینه خانواده درمانی سیستمیک بنیادی هستند" (وامپلر و همکاران، 2020، ص. 460).

خانواده درمانی ساختاری که در اواخر دهه 1960 توسط سالوادور مینوچین و همراه با مشارکت های چارلز فیشمن، مریان والترز و دیگران توسعه یافت، اهمیت فرد را در بافت اجتماعی خود تشخیص می دهد (وامپلر و همکاران، 2020).

به این ترتیب، افراد در انزوا وجود ندارند، بلکه در رابطه (اعم از کنش و واکنش) با خانواده، با «خانواده به عنوان وسیله‌ای برای ایجاد تغییرات فردی در نظر گرفته می‌شوند» (وامپلر و همکاران، 2020، ص 462) وجود دارند.

در نتیجه، به جای اینکه یک فرد "طرف مقصر" یا "مالک علائم" باشد، مشکلات توزیع شده و اغلب نتیجه یک سلسله مراتب ناکارآمد یا عملکرد ضعیف در زیرسیستم ها هستند (وامپلر و همکاران، 2020).

خانواده درمانی استراتژیک در اواسط دهه 1950 برخاسته از کار موسسه تحقیقات روانی در کالیفرنیا بود. برخلاف سایر رویکردهای درمانی که بینش را منجر به تغییر (تغییر از طریق دانستن) می‌دانند، رویکرد استراتژیک پیشنهاد می‌کند که تغییر قبل از درک اتفاق می‌افتد (دانش از طریق تغییر؛ Wampler و همکاران، 2020).

تغییرات در ادراک و درک قوانین سیستم و الگوهای تعاملی خانواده برای تسهیل تغییرات پایدار مورد نیاز است (وامپلر و همکاران، 2020).

روان درمانی/روان درمانی

طبق نظریه روان پویایی، «انسانها ذهن ناخودآگاهی دارند که بر رفتار فرد تأثیر می گذارد» (وامپلر و همکاران، 2020، ص 417). در نتیجه، ما اغلب توسط امیال ساده و ناخودآگاه - مانند لذت - هدایت می‌شویم که خودخواهانه هستند.

در اوایل قرن بیستم، زیگموند فروید، تأثیر خانواده بر شکل گیری شخصیت و ضمیر ناخودآگاه فرد واضح بود. بنابراین، رویکرد روان پویایی به خانواده درمانی بر اهمیت کاوش در تجربیات و روابط گذشته اعضای خانواده برای به دست آوردن بینش و درک مشکلات موجود تأکید دارد (متکالف، 2011).

رویکرد درمانی روانی آموزشی از ارائه آموزش و اطلاعات به خانواده ها در مورد بیماری های روانی و الگوهای رفتاری چالش برانگیز در حالی که برنامه های درمانی برای کل خانواده را توسعه می دهد، پشتیبانی می کند (متکالف، 2011).

خانواده درمانی روایتی (زمینه ای)

روایت درمانی به عنوان پیشرو در خانواده درمانی و مشاوره خانواده امروزی شناخته می شود، «به این معنی که دانش ما از واقعیت از طریق داستان هایی که درباره خود و دنیایی که در آن زندگی می کنیم سازماندهی و حفظ می شود» (گلدنبرگ، 2017، ص 370).

به هر حال، داستان‌ها - یا روایت‌هایی - که به خودمان می‌گوییم، زمینه زندگی ما هستند. و با این حال، خانواده‌ها اغلب روایت‌های خودزنی و مضر درباره اعضای خود می‌سازند و حفظ می‌کنند.

روایت درمانی شامل "مکالمات محترمانه و بدون سرزنش است که در آن مراجع متخصص زندگی خود هستند و فرض می شود که مهارت ها و شایستگی های لازم برای ساختن داستان های مثبت تر در مورد خود را دارند" (گلدنبرگ، 2017، ص 371).

روایت‌درمانگران از خانواده‌ها حمایت می‌کنند تا مشکلات را از یک نقص یا مشکل درونی در فرد، زوج یا خانواده به روایتی نامطلوب که بر زندگی‌شان مسلط است، بسازند. خانواده تشویق می شود تا علیه مشکل به عنوان یک موجودیت جداگانه - با زمینه سیاسی و اجتماعی خود - که باید بر آن غلبه کند متحد شوند (گلدنبرگ، 2017).

علائم اولیه ADHD در کودکان

اکثر متخصصان موافق هستند که تمایل به ایجاد اختلال کمبود توجه/بیش فعالی (ADHD) از بدو تولد وجود دارد. با این حال، رفتارهای ADHD اغلب تا زمانی که کودکان وارد مدرسه ابتدایی شوند مورد توجه قرار نمی گیرند.

یکی از دلایل این تاخیر این واقعیت است که تقریباً همه کودکان پیش دبستانی اغلب برخی از رفتارهای اصلی یا علائم ADHD - بی توجهی، تکانشگری و بیش فعالی - را به عنوان بخشی از رشد معمول خود نشان می دهند .

اما از آنجایی که سایر کودکان به تدریج از چنین رفتارهایی شروع به رشد می کنند، کودکان مبتلا به ADHD این کار را نمی کنند. همچنین در کودکان مبتلا به ADHD، این رفتارها در نحوه عملکرد کودک اختلال ایجاد می کند. این تفاوت با گذشت سالها به طور فزاینده ای آشکار می شود.برای ارتباط با بهترین دکتر درمان بیش فعالی در تهران با گروه ویان تماس بگیرید.

علائم ADHD از چه زمانی شروع می شود؟

شروع مدرسه می تواند چالش های کودک مربوط به بی توجهی، تکانشگری و بیش فعالی را برجسته کند. این به این دلیل است که فعالیت های کلاسی نیاز به افزایش تمرکز، صبر و خودکنترلی دارد. این نوع خواسته‌ها در خانه یا گروه‌های بازی زیاد نیست، بنابراین در آن شرایط، کودک ممکن است مشکلات کمتری داشته باشد.

معمولاً زمانی که کودک مبتلا به ADHD به 7 سالگی می رسد، والدین آنها متوجه می شوند که بی توجهی، سطح فعالیت یا تکانشگری کودکشان بیشتر از حد معمول است.

گاهی این شبهات دیرتر شروع می شود. این امر به ویژه در مورد کودکان باهوش که مشکلات آنها بیشتر مربوط به توجه است و نه بیش فعالی صدق می کند. اما غیرعادی است که علائم ADHD قبل از 12 سالگی رخ نداده باشد. بنابراین، اگر علائم تا سن نوجوانی یا بعد از آن مشاهده نشد، و قبل از 12 سالگی نتوان آنها را به خاطر آورد، به احتمال زیاد چیزی غیر از ADHD باعث این مشکلات شده است.

علائم ADHD چگونه با رفتارهای معمول دوران کودکی متفاوت است؟

ممکن است متوجه شده باشید که کودک شما تقریباً غیرممکن است که حتی برای مدت بسیار کوتاهی روی یک کتاب کار تمرکز کند، حتی زمانی که شما برای کمک به او در آنجا هستید. یا ممکن است در پایان یک روز با کودک 8 ساله بیش از حد فعال خود مانند زمانی که او 2 ساله بودید احساس فرسودگی کنید.

فرزند شما ممکن است آنقدر از بزرگسالان سؤال بپرسد که شما شروع به مشکوک شدن به غیرعادی بودن آن کنید. یا، ممکن است متوجه شده باشید که به نظر نمی‌رسد آنها تفاوت‌های ظریف تعامل اجتماعی را که همبازی‌هایشان شروع به اتخاذ آن کرده‌اند، مانند احترام به فضای شخصی دیگران، اجازه دادن به دیگران برای صحبت کردن، درک نمی‌کنند.

ممکن است برای والدین دشوار باشد که بگوید آیا چنین رفتارهایی فقط بخشی از روند طبیعی رشد است ("بسیاری از کودکان شش ساله از کتاب های کار خسته می شوند!") یا اینکه آیا فرزند شما به مرزهای سخت تری نیاز دارد ("شاید من" با تعیین محدودیت ها بسیار ناسازگار بوده است."). آیا مشکلات رفتاری آنقدر شدید است که نشان دهنده یک مشکل نگران کننده باشد؟ آیا با بالغ شدن فرزندتان بهبود می یابند؟

فرزند شما در محیط های مختلف چگونه رفتار می کند؟

برای اینکه کودکی مبتلا به ADHD تشخیص داده شود، آکادمی اطفال آمریکا (AAP) به ارائه دهندگان مراقبت های بهداشتی توصیه می کند که اطلاعاتی را در مورد رفتار کودک در حداقل یک محیط اصلی دیگر به جز خانه جمع آوری کنند - از جمله بررسی هر گونه گزارش ارائه شده توسط معلمان و مدرسه. حرفه ای ها

با مقایسه رفتار کودک در 2 یا چند موقعیت، ارائه دهنده می تواند شروع به تمایز بین دلایل مختلف برای مشکلات توجهی مانند خلق و خوی "سخت" اما عادی، شیوه های فرزندپروری ناکارآمد، محیط تحصیلی نامناسب و سایر چالش ها کند. ارائه‌دهنده همچنین می‌تواند روشن کند که آیا رفتار کودک با توانایی او برای عملکرد کافی در بیش از یک موقعیت تداخل دارد یا خیر.

چگونه اصطلاحات ADHD در طول سال ها تغییر کرده است

تطبیق رفتاری که در فرزندانمان می بینیم با اصطلاحات رسمی که توسط پزشکان اطفال و سایر متخصصان پزشکی استفاده می شود، می تواند دشوار باشد. ما به ندرت فکر می کنیم که فرزندانمان «مشکلات بیش فعالی- تکانشی» دارند. در عوض، ما فکر می کنیم، "چرا آنها هرگز نمی توانند ساکن شوند؟"
برای گیج شدن موضوع، اصطلاحاتی که پزشکان برای این رفتارها استفاده می کنند در طول سال ها تغییر کرده است. 
اصطلاح "ADD" (اختلال کمبود توجه) زمانی رایج بود و در درجه اول به شکل ADHD با علائم "فقط بی توجه" اشاره داشت. این کودکان بیش از حد فعال نیستند و علائم آنها حتی ممکن است برای مدتی مورد توجه قرار نگیرد زیرا رفتار آنها مخل نیست.
برای اکثر کودکان مبتلا به ADHD، توصیف واجد شرایط "با بیش فعالی" باید به ADD اضافه می شد. در حال حاضر، همه کودکان مبتلا به این بیماری دارای ADHD هستند. با این حال، در این تشخیص 3 زیر گروه وجود دارد: زیرگروه های بی توجه، بیش فعال- تکانشی، و ترکیبی.

علائم و رفتارهای ADHD: آنچه والدین ممکن است متوجه شوند

به لیست های زیر نگاه کنید و از خود بپرسید که چند بار در روز یا هفته چند بار همان چیزها را می گویید یا خودتان فکر می کنید. البته همه والدین هر از گاهی این گونه نظرات را در مورد فرزندان خود می کنند. اما والدین کودکان مبتلا به ADHD همچنان رفتارهای مشابهی را به صورت روزانه و برای مدت‌های طولانی مشاهده می‌کنند - مدت‌ها پس از پیشرفت سایر کودکان.

علائم اختلال دوقطبی در زنان: 18 علامت

اختلال دوقطبی یک وضعیت پیچیده سلامت روان است و تفاوت های قابل توجهی در شروع و علائم اختلال دوقطبی در زنان و مردان وجود دارد. در حالی که ما چالش‌های تعریف دوتایی جنسیتی «مرد» و «مونث» را می‌شناسیم و به آن احترام می‌گذاریم، بسیاری از تفاوت‌های ظریف در علائم اختلال دوقطبی در زنان به هورمون‌های تولید مثلی مربوط می‌شود که از بدو تولد فعالیت می‌کنند.

تعدادی از ویژگی های منحصر به فرد اختلال دوقطبی در زنان وجود دارد. مطالعه اخیر منتشر شده در مجله روانپزشکی هند این تمایزات را به شرح زیر خلاصه کرده است:

  • سن بعد از شروع اختلال دوقطبی در زنان
  • فصلی بودن علائم
  • ارائه غیر معمول
  • درجه بالاتری از قسمت های مختلط

بیایید برخی از علائم اختلال دوقطبی را مرور کنیم و سپس با دقت بیشتری به محل وقوع تفاوت های بیولوژیکی نگاه کنیم.

اگر علائم و نشانه‌های اختلال دوقطبی را تجربه می‌کنید یا سایر نگرانی‌های مربوط به سلامت روان دارید، می‌توانید با یک متخصص سلامت روان در Brightside Health صحبت کنید. با یک ارزیابی رایگان شروع کنید .

علائم اختلال دوقطبی

همانطور که قبلا در وبلاگ خود بحث کردیم ، اختلال دوقطبی یک وضعیت سلامت روان است که با تغییرات خلقی شدید همراه است. افراد مبتلا به اختلال دوقطبی دوره‌های شیدایی (خلق‌های بالا و اوج هیجانی) و دوره‌های افسردگی (کاهش عاطفی و خلق‌های افسرده) را تجربه می‌کنند. این دوره‌ها، چه شیدایی و چه افسردگی، بر علائمی که ممکن است فرد تجربه کند، کنترل می‌کند. 

علائم شیدایی می تواند شامل موارد زیر باشد:

  1. تحریک پذیری
  2. احساس پرش یا سیم کشی
  3. کاهش نیاز به خواب
  4. احساس مهم یا قدرتمند بودن غیرمعمول
  5. احساس می کنید می توانید چندین کار را که معمولاً انجام نمی دهید همزمان انجام دهید
  6. از دست دادن اشتها
  7. قضاوت ضعیف یا درگیر شدن در رفتار مخاطره آمیز
  8. افکار مسابقه ای
  9. سخنرانی سریع در مورد بسیاری از موضوعات مختلف

علائم دوره های افسردگی دوقطبی می تواند شامل موارد زیر باشد:

  1. خستگی
  2. احساس بدی نسبت به خودت 
  3. مشکل در تمرکز 
  4. خوردن بیش از حد معمول
  5. احساس ناامیدی، بی ارزشی یا درماندگی
  6. علاقه کم به فعالیت هایی که معمولاً از آنها لذت می برید
  7. بی قراری 
  8. خوابیدن زیاد یا کم
  9. افکار خودکشی یا افکار خودزنی

به طور کلی، اختلال دوقطبی به یکی از چندین نوع عمده طبقه بندی می شود.

دوقطبی I توسط مؤسسه ملی سلامت روان به عنوان "قسمت های شیدایی که حداقل 7 روز طول می کشد، یا با علائم شیدایی که آنقدر شدید هستند که فرد نیاز به مراقبت فوری در بیمارستان دارد، تعریف می شود. معمولاً دوره های افسردگی نیز رخ می دهد که معمولاً حداقل 2 هفته طول می کشد. اپیزودهای افسردگی با ویژگی های مختلط (داشتن علائم افسردگی و علائم شیدایی همزمان) نیز ممکن است.

Bipolar II مشابه است، با این تفاوت که اپیزودهای شیدایی در آن وجود ندارد. در عوض، علائم اختلال دوقطبی II در زنان و مردان شامل دوره‌های «هیپومانی» می‌شود که کوتاه‌تر و کمتر شدید هستند. 

کسانی که علائم اختلال دوقطبی را تجربه می کنند که کاملاً معیارهای تشخیص دوقطبی I یا II را ندارند ممکن است با اختلال سیکلوتایمیک یا سایر اختلالات دوقطبی نامشخص تشخیص داده شوند. اختلال سیکلوتیمیک اغلب به عنوان یک نسخه کمتر شدید از اختلال دوقطبی دیده می شود، اما علائم در طول سال ها باقی می ماند و هنوز هم می تواند زندگی فرد را مختل کند. 

علائم اختلال دوقطبی در زنان

از لحاظ تاریخی، علائم اختلال دوقطبی در زنان توسط پزشکان نادیده گرفته شده و نادیده گرفته شده است. ارائه دهندگان پزشکی ممکن است با توجه به دوقطبی II با زنان رفتار نامناسبی داشته باشند، زیرا تصویرهای نادرست و کلیشه ای از زنان نشان می دهد که آنها را به طور مرتب خلق و خوی نوسانی را تجربه می کنند. برای متخصصان سلامت روان بسیار مهم است که از هرگونه سوگیری احتمالی در این زمینه آگاه باشند.

دفتر سلامت زنان وزارت بهداشت ایالات متحده توضیح می دهد که زنان مبتلا به اختلال دوقطبی «بیشتر از مردان مبتلا به اختلال دوقطبی به سایر بیماری های جسمی و روانی، از جمله مشکلات مصرف الکل، افسردگی ناشی از اختلال دوقطبی، بیماری تیروئید، چاقی ناشی از آن مبتلا هستند. با داروهایی که اختلال دوقطبی و سردردهای میگرنی را درمان می کنند.

از آنجایی که تشخیص علائم دوقطبی توسط افراد و اعضای خانواده بسیار مهم است، در اینجا برخی از تفاوت های ظریف در ارائه آن در زنان وجود دارد که باید مراقب آنها بود. 

اغلب ابتدا افسردگی

طبق مطالعه ای در مجله روانپزشکی هند ، "بسیاری از بیماران دوقطبی زن در ابتدا با علائم افسردگی مواجه می شوند، به همین دلیل است که بسیاری از اوقات به اشتباه تشخیص داده می شوند." این غیر معمول نیست که زنان به جای اختلال دوقطبی، برای سایر اختلالات افسردگی تحت درمان قرار گیرند. این همچنین باعث می شود که زنان بیشتر به دوقطبی II مبتلا شوند. 

چرخه های سریع

همانطور که در بالا ذکر کردیم، دوقطبی II با چرخش سریع بین پایین ترین حالت افسردگی و اوج هیپومانیک مشخص می شود. به نظر می رسد ارتباط قوی بین این چرخه های خلقی و چرخه های هورمونی زنان وجود دارد. دفتر سلامت زنان وزارت بهداشت ایالات متحده می گوید: "تغییر هورمون ها در طول چرخه قاعدگی، بارداری و یائسگی می تواند بر شدت اختلال دوقطبی زنان تأثیر بگذارد."

شروع بعد

خانم‌ها نسبت به آقایان دیرتر علائم اختلال دوقطبی را مشاهده می‌کنند، که بیشتر تشخیص‌ها در اواخر دهه بیست سالگی اتفاق می‌افتد. در حالی که مطالعات مشخص نیست که چرا چنین است، ممکن است ارتباط خوبی با این تصور کلیشه ای داشته باشد که علائم اختلال دوقطبی در دختران نوجوان اغلب به عنوان رفتار "طبیعی" دیده می شود. این ممکن است به ویژه در مورد علائم دوقطبی II صادق باشد.

درمان اختلال دوقطبی

درمان اغلب در کمک به مدیریت علائم اختلال دوقطبی در زنان بسیار موفق است. درمان به طور کلی شامل ترکیبی از درمان و دارو است . دارو برای اختلالات دوقطبی ممکن است شامل تثبیت کننده های خلق و خو و داروهای  ضد روان پریشی نسل دوم باشد.

اهمیت شبکه پشتیبانی

علاوه بر درمان حرفه ای، حمایت اجتماعی یک عنصر مهم برای مدیریت علائم اختلال دوقطبی در زنان نوجوان و بزرگسال است. این امر به ویژه در مورد داشتن یک منبع پشتیبانی ثابت که بتواند در نقاط بالا و پایین وجود داشته باشد، صادق است. داشتن افرادی که مراقب ما باشند و به ما کمک کنند تا علائم و نشانه‌های اختلال دوقطبی را در هنگام ظهور شناسایی کنیم، می‌تواند یک دارایی حیاتی باشد.


آیا به زوج درمانی نیاز داریم؟

بسیاری از ما بر این باوریم که وقتی با "کسی" آشنا می شویم عاشق می شویم و تا آخر عمر با خوشی زندگی می کنیم. رام های هالیوود باید پاسخگوی بسیاری باشد زیرا واقعیت به مراتب آشفته تر است! این تحقیق به ما می گوید که زوج های شاد به طور مداوم بر روی رابطه خود کار می کنند. در مواقع خوبی که بین شرکای حسن نیت زیادی وجود دارد، این کار چندان شبیه «کار» نخواهد بود، اما زمانی که «دوره ماه عسل» روابط جدید ناگزیر می‌گذرد یا زندگی چالش‌هایی را برای شما به وجود می‌آورد، کاملاً قابل درک است. برای حفظ پیوند محبت آمیز و ارتباط سالم با شریک زندگی خود تلاش بیشتری کنید.

این یک تصور غلط رایج است که شما فقط زمانی به زوج درمانی مراجعه می کنید که رابطه شما با مشکل جدی مواجه شود و متأسفانه این نوع باور می تواند منجر به انتظار طولانی مدت زوج ها برای دریافت حمایت موثر در مورد مسائل مربوط به روابط خود شود. متأسفانه زوج‌ها اغلب پس از سال‌ها درگیری به سراغ ما می‌آیند، زمانی که بسیاری از حسن نیت و محبتی را که قبلا نسبت به یکدیگر داشتند، به دلیل آسیب‌های مکرر و تجربیات منفی زمانی که سعی در حل تعارض یا برقراری ارتباط مجدد با یکدیگر داشتند، از دست داده‌اند.

بسیاری از مشتریان انفرادی ما مشکلاتی را در روابط خود توصیف می کنند، و این خیلی تعجب آور نیست، زیرا اکنون به خوبی درک شده است که کیفیت روابط ما با مسائل سلامت جسمی و روانی مرتبط است. تنهایی و پریشانی رابطه عوامل خطر برای مشکلات سلامت روان مانند افسردگی، اضطراب و سوء مصرف مواد هستند، در حالی که پیوندهای رابطه سالم با انعطاف پذیری در برابر استرس و رفاه کلی بهتر مرتبط است. ما به عنوان انسان به سختی به دنبال پیوندهای نزدیک هستیم و روابط عاشقانه برای سلامتی و رفاه ما ضروری است.

انتخاب رفتن به زوج درمانی می تواند قدم بسیار بزرگی به نظر برسد. این به این معنی است که بپذیرید که شراکت شما کامل نیست، که ممکن است با آن مواجه شوید. اگر شما با آنچه زوج درمانی شامل می شود آشنا نیستید، ممکن است ترسناک و مرموز به نظر برسد. به این دلایل ممکن است زمان زیادی طول بکشد تا زوج ها دست به اقدام بزنند و درمان را در اولویت قرار دهند و در این میان همچنان رنج می برند.

 

برای ابهام زدایی از این فرآیند، در اینجا چند شاخص رایج وجود دارد که زوج درمانی ممکن است برای شما و همسرتان مفید باشد:

شما در الگوهای ارتباطی منفی گیر کرده اید

متوجه شده اید که هر زمان که شما و شریک زندگیتان سعی می کنید در مورد چیزی حساس صحبت کنید (مثلاً مسائل مالی، جنسی یا فرزندپروری) در همان چرخه قدیمی قرار می گیرید که برای هر دوی شما ناراحت کننده و ناامید کننده است. ممکن است در نهایت به بحث‌های ناراحت‌کننده تبدیل شوید که در آن مسائل مهم هرگز حل نمی‌شوند، یا شاید متوجه الگویی شده‌اید که در آن هر چه یکی از شما بیشتر دنبال صحبت در مورد یک مشکل باشد، دیگری بیشتر کنار می‌رود یا خاموش می‌شود. یا شاید اغلب احساس می کنید که توسط شریک زندگی تان سوء تفاهم شده و نادیده گرفته شده اید. گیر افتادن در این چرخه های فرسوده منفی می تواند بسیار ناراحت کننده و تضعیف کننده باشد. زوج درمانی به شما کمک می کند تا الگوهای قدیمی مانند تعقیب-کناره گیری یا انتقاد- دفاع را بشناسید و جایگزین آنها کنید و چرخه های جدیدی از تعاملات پیوندی ایجاد کنید تا راهی امن و مرتبط برای رسیدگی به مسائل مهم یا حساس داشته باشید.

تعاملات شما عمدتاً معاملاتی با ارتباط عاطفی کمی است

این امر در زوج‌هایی که استرس‌های خارجی قابل توجهی را تجربه کرده‌اند یا تغییرات عمده‌ای در زندگی مانند بچه‌دار شدن را تجربه کرده‌اند، رایج است. ممکن است متوجه شده باشید که با گذشت زمان مکالمات شما سطحی است و به جای نزدیکی واقعی، شامل مذاکره در مورد کارهای خانگی و تدارکات می شود. شما ممکن است بیشتر شبیه یک والدین یا هم خانواده باشید تا یک زوج عاشقانه. زوج درمانی می تواند به شما کمک کند تا بفهمید این قطع ارتباط چگونه ایجاد شده است و راه بازگشت به یکدیگر را پیدا کنید.

از مطرح کردن مسائل با شریک زندگی خود می ترسید

اگر مکالمات دشوار در گذشته به خوبی پیش نرفته است، قابل درک است که ممکن است در نقطه ای قرار داشته باشید که از مطرح کردن نگرانی های خود در صورتی که به بحث دیگری ختم شود، محتاط باشید. زوج درمانی به شما کمک می کند تا تنش زدایی را کاهش دهید و امنیت و امنیت را با یکدیگر بیابید.

اعتماد در رابطه شما شکسته شده است

یکی از دلایل رایج برای جستجوی زوج درمانی، نیاز به کمک به غلبه بر نقض اعتماد است. این می تواند شامل یک خیانت فیزیکی، یک رابطه عاطفی یا شاید کشف یک سری دروغ یا فریب در مورد مسائل مالی باشد. نقض اعتماد معمولاً برای هر دو شریک زندگی دردناک است و برای بسیاری از زوج‌هایی که چنین آسیب‌هایی را تجربه کرده‌اند، مسیر ترمیم ممکن است طاقت‌فرسا باشد. با توجه به اینکه چنین نقض‌هایی اغلب نقاط بحرانی را در رابطه با سطوح بالای پریشانی عاطفی ایجاد می‌کنند، می‌تواند مهم باشد. اگر با فرزندان و/یا دارایی‌های مشترک مانند خانه زندگی مشترکی با همدیگر ایجاد کرده‌اید، احتمال دارد که بتوانید از طریق چنین بحران رابطه‌ای عبور کنید.

شما آنقدر از هم جدا شده اید که احساس می کنید زندگی جداگانه ای دارید

وقتی زوج‌ها ابزاری برای مدیریت مشکلات روابط خود ندارند یا با اجتناب از مسائل خود با آن کنار آمده‌اند، ممکن است به مرور زمان بیشتر و بیشتر از هم جدا شوند. شاید متوجه شده باشید که وقتی با هم هستید، هر دوی شما سر خود را در گوشی خود فرو می برید، در رسانه های اجتماعی یا نتفلیکس قرار می گیرید، نه اینکه واقعاً زمان با کیفیتی را صرف صحبت کردن و بودن با یکدیگر کنید؟ شاید شما دیگر چیز زیادی در مورد زندگی درونی شریک زندگی خود نمی دانید و آنها بیشتر احساس غریبگی می کنند؟ در حالی که داشتن دوستان و علایق خود بسیار مهم است، اکثر زوج ها می خواهند احساس کنند که واقعاً زندگی خود را با شریک زندگی خود به اشتراک می گذارند و نه فقط با هم زندگی می کنند. ما به عنوان انسان نیاز ذاتی داریم که از لحاظ عاطفی با شریک زندگی خود ارتباط برقرار کنیم و بتوانیم با کسانی که برایمان مهم هستند احساس دلبستگی و آرامش داشته باشیم. زوج درمانی چیزی فراتر از بهبود ارتباطات است و در اصل ایجاد و تقویت پیوند عاطفی زوجین است.

شما در حال تجربه مشکلات جنسی مداوم در رابطه خود هستید

رضایت جنسی در زوج‌ها معمولاً در طول زمان در یک رابطه طولانی‌مدت در نوسان است و معمولاً تحت تأثیر عواملی مانند استرس‌های خارجی، بچه‌دار شدن، یا تجربه تغییرات هورمونی و/یا سلامتی قرار می‌گیرد. انواع مسائل جنسی که مشتریان ما توصیف می کنند، متنوع است و می تواند شامل تغییرات در میل به یکدیگر، تفاوت در میل جنسی و احساس گیرکردن در چرخه تعقیب و کناره گیری با توجه به رابطه جنسی، اضطراب عملکرد، و تجربه درد در حین مقاربت باشد. زوج‌درمانی می‌تواند به زوج کمک کند تا راهی امن برای صحبت کردن داشته باشند و به این مسائل اغلب حساس و عاطفی رسیدگی کنند.

مشاجرات شما اغلب برای هر دو یا هر دوی شما بسیار ناراحت کننده است

ممکن است شریک زندگی خود را عصبانی، سرزنش کننده یا انتقادی تجربه کرده باشید، یا شاید به صورت کلامی یا فیزیکی پرخاشگر بوده باشد. دیگران ممکن است به مشکلات رابطه با خاموش شدن و کناره گیری برای دوره های طولانی پاسخ دهند، که می تواند بسیار منزوی و تنبیه کننده باشد. اگر فرزندانی دارید که شاهد مشاجرات فزاینده شما هستند، احتمالاً این امر بر احساس امنیت و امنیت آنها در خانواده تأثیر منفی خواهد گذاشت. زوج درمانی احتمالاً برای کمک به شما در شناخت الگوهای تشدید که در آن گیر کرده اید مهم است تا بتوانید از این تعاملات خارج شوید و سپس یاد بگیرید که چگونه در دسترس باشید و به یکدیگر پاسخ دهید تا بتوانید در فضای امن با یکدیگر ارتباط برقرار کنید. و راهی عاشقانه

شما چیزی مهم یا ویرانگر را پشت سر گذاشته اید

هنگامی که ما یک شکست آسیب زا یا یک شکست بزرگ را در زندگی تجربه می کنیم، احتمالاً یک اثر موج دار خواهد داشت و البته بر روابط ما تأثیر می گذارد. این می تواند از دست دادن دلخراش یک کودک، یک بحران سلامتی، آشفتگی خانواده یا چالش های بیکاری طولانی مدت باشد. چنین تجربیاتی احتمالا برای هر دوی شما بسیار استرس زا هستند و بسیاری از روابط ممکن است تحت فشار قرار بگیرند. شاید بدیهی نباشد که در چنین زمان مهمی و در پی چنین تجربیاتی به دنبال زوج درمانی بگردید، با این حال حمایت یک درمانگر می تواند در کمک به شما برای متحد شدن و حفظ پیوند در مواجهه با چالش های عمده ای که با آن روبرو هستید بسیار ارزشمند باشد. .

 

اگر بتوانید هر یک از این نشانه‌ها را تشخیص دهید یا با آن ارتباط برقرار کنید، نشانه‌ای برای ترسیدن یا ترک آن در رابطه شما نیست، اما ممکن است به یک زوج درمانگر آموزش دیده مراجعه کنید تا بتوانید رابطه‌ای شادتر و رضایت‌بخش‌تر ایجاد کنید. همانطور که ممکن است از یک مربی کسب و کار برای کمک به ایجاد یک شرکت پر رونق یا یک مربی شخصی برای نشان دادن چگونگی تقویت قدرت و تناسب اندام استفاده کنید، یک زوج درمانگر خوب به شما کمک می کند تا رابطه نزدیک و محبت آمیزی را با شریک زندگی خود ایجاد کنید. از این مکان امن و ارتباط، ابزارهایی را برای برقراری ارتباط در مورد مسائل دشوار و هدایت چالش های زندگی به عنوان یک تیم ایجاد خواهید کرد.