اینجور جملهها را چقدر شنیدهایم:
حالم خوب بودهااا، این خبر رو تو اینترنت خوندم اصلاً اعصابم به هم ریخت حالم خوب بودها، اما رئیسم یه چیزی گفت گند زد به روز من
حاالم خوب بودها، امروز مغازهام فروش خوبی نداشت، اعصاب ندارم.
به این دسته آدمها در جامعهشناسی اصطلاحاً "واکنش گرا " میگویند که من سادهاش کردم و نوشتم واکنشی
اینها ریموت کنترلشان دست همه هست غیر از خودشان، کنترلشان دست ترافیک، یک آدم بیادب؛ بالا و پایین رفتن درامد و ... هست
اما "کنشیها" کنترلشان دست خودشان است. بیشتر از هر چیزی کنترل افکارشان و کنترل واکنشهایشان، دست خودشان است. خودشان تصمیم میگیرند که اعصابشان به هم بریزد یا نه؟
خودشان تعیین میکنند، اگر به ترافیک برمیخورند، بگذارند ترافیک روی اعصابشان رژه برود و حالشان را مرتب بد و بدتر کند یا اینکه دکمه تعویض کانال فکریشان را بزنند و به اهدافشان فکر کنند، یه یک خاطره خوشایند فکر کنند، به لذتهای کوچک و بزرگ زندگیشان فکر کنند؟
اینها دارای یک فلسفه درونی هستند که تعیینکننده واکنشهایشان است، نه رفتار دیگران، باعثوبانی واکنش آنها شود. یعنی کنشها و واکنشهایشان سنجیده و با تفکر بیرون میریزد و من شیفته آدمهای "کنشی " هستم.
شما چطور فکر می کنید...
درمان اختلال اضطراب اجتماعی در کودکان