با کاوش در این عناصر پنهان، افراد می توانند بینشی در مورد مبارزات عاطفی خود به دست آورند و سلامت روانی کلی خود را بهبود بخشند .
این رویکرد اغلب شامل بحث در مورد تجربیات گذشته، به ویژه رویدادهای دوران کودکی، برای درک مسائل کنونی است.
درمان روانکاوی که توسط زیگموند فروید در اواخر قرن نوزدهم ابداع شد، در طول زمان تکامل یافته است.
درمانگران از تکنیک های مختلفی مانند تداعی آزاد، تحلیل رویا و انتقال برای کمک به بیماران برای آشکار کردن انگیزه های ناخودآگاه خود استفاده می کنند.
هدف اصلی این است که این مسائل را به ذهن خودآگاه بیاوریم و به مراجعین اجازه دهیم تا آنها را حل و فصل کنند.
در حالی که روش های سنتی قابل توجه هستند، درمان روانکاوی مدرن دیدگاه های معاصر را نیز در بر می گیرد.
امروزه درمانگران ممکن است رویکردهای مختلفی را برای انطباق درمان با نیازهای فردی ترکیب کنند که منعکس کننده توسعه مداوم و سازگاری درمان است.برای ارتباط با بهترین مرکز روانکاوی در تهران اینجا کلیک کنید
درمان روانکاوی ریشه های تاریخی عمیقی دارد و بر پایه مفاهیم نظری کلیدی استوار است که عمل آن را در طول زمان شکل داده است.
روانکاوی توسط زیگموند فروید در اواخر قرن نوزدهم پایه گذاری شد . کار فروید بر روی ضمیر ناخودآگاه ، رویاها و ساختار روان، اساس نظریه روانکاوی را ایجاد کرد.
او مفاهیم id، ego و superego را معرفی کرد که جنبه های مختلف ذهن را توصیف می کند.
همکاران فروید، مانند کارل یونگ و آلفرد آدلر ، گسترش یافتند و از ایده های او فاصله گرفتند.
یونگ ناخودآگاه جمعی و کهن الگوها را بررسی کرد، در حالی که آدلر بر روانشناسی فردی و انگیزه برتری تمرکز داشت.
این مسیرهای متفاوت به روانکاوی کمک کرد تا در مکاتب مختلف فکری تکامل یابد و بر توسعه عملکرد روان درمانی مدرن تأثیر بگذارد .
محور درمان روانکاوی، مفاهیم فروید از ذهن ناخودآگاه و خودآگاه است . ناخودآگاه خواسته ها و خاطراتی را در خود جای می دهد که بر رفتار تأثیر می گذارند، در حالی که ضمیر خودآگاه حاوی افکاری است که ما از آنها آگاه هستیم.
id، ego و superego نمایانگر جنبه های مختلف ذهن هستند. id به دنبال انگیزه های اساسی است، ایگو واسطه واقعیت است، و سوپرایگو از معیارهای اخلاقی حمایت می کند.
مکانیسمهای دفاعی مانند سرکوب، انکار و فرافکنی از خود در برابر اضطراب محافظت میکنند. این مکانیسم ها به افراد کمک می کند تا با تعارضات داخلی کنار بیایند.
هدف درمان روانکاوی آوردن مطالب ناخودآگاه به آگاهی، کمک به درک رفتارها و چالش های عاطفی است. این فرآیند شامل تکنیک هایی مانند تداعی آزاد و تحلیل رویا برای کشف افکار و احساسات پنهان است.
در درمان روانکاوی، تعامل بین ذهن خودآگاه و ناخودآگاه، مکانیسم های دفاعی و مراحل رشد بسیار مهم است. در ادامه این جنبه ها به تفصیل بررسی می شود.
ضمیر خودآگاه شامل افکار و احساساتی است که ما از آنها آگاه هستیم. فعالیت های روزمره و تصمیم گیری منطقی را مدیریت می کند.
در همین حال، ضمیر ناخودآگاه خاطرات، خواسته ها و تجربیاتی را ذخیره می کند که بلافاصله در دسترس نیستند اما بر رفتار تأثیر می گذارند. این شامل خاطرات سرکوب شده و درگیری های حل نشده است.
رویاها یکی از راه هایی است که ناخودآگاه با ما صحبت می کند و احساسات پنهان را آشکار می کند. تحلیلگران این رویاها را برای کشف محتوای ناخودآگاه تعبیر می کنند .
درک پویایی بین خودآگاه و ناخودآگاه به درمانگران کمک می کند تا به علل اصلی پریشانی روانی بپردازند.
مکانیسم های دفاعی استراتژی هایی هستند که توسط ذهن برای محافظت از خود آگاه در برابر اضطراب و احساسات ناراحت کننده استفاده می شود. آنها ناخودآگاه عمل می کنند و می توانند واقعیت را تا حدی تحریف کنند. مکانیسم های دفاعی رایج شامل سرکوب، انکار و فرافکنی است.
برای مثال، سرکوب شامل بیرون راندن افکار غیرقابل قبول از آگاهی است. در همین حال، انکار خودداری از پذیرش واقعیت است و فرافکنی شامل نسبت دادن افکار نامطلوب خود به دیگران است.
شناخت و تجزیه و تحلیل این مکانیسم ها به درمانگران کمک می کند تا درک کنند که افراد چگونه با استرس و ضربه کنار می آیند.
نظریه روانکاوی چندین مرحله رشد را مطرح می کند: دهانی، مقعدی، فالیک، نهفتگی و تناسلی. هر مرحله با درگیری ها و خواسته های خاصی همراه است.
آگاهی از این مراحل و تثبیتهای بالقوه به درمانگران اجازه میدهد تا رفتارهای بزرگسالان را به تجربیات دوران کودکی مرتبط کنند و راهی برای حل مشکلات روانشناختی پایدار ارائه دهند.