اگر به دنبال درمان هستید، ممکن است فکر کرده باشید که آیا یک روانشناس یا یک مشاور بهترین کمک را به شما می کند.
روانشناسان و مشاوران هر دو متخصص بهداشت روان دارای مجوز هستند و در سبک های درمانی مورد استفاده همپوشانی دارند، با این حال تفاوت هایی بین این دو وجود دارد و دانستن تفاوت ها به شما کمک می کند تصمیم بگیرید که چه کسی برای مشکلات فعلی شما مناسب ترین است/ نگرانی های سلامت روان
روانشناسان متخصصان بهداشتی متحدی هستند که به مدارک دانشگاهی نیاز دارند. آنها چهار تا شش سال تحصیلات عالی را سپری می کنند و در ارزیابی، تشخیص، مدیریت و/یا پیشگیری از شرایط سلامت روان آموزش دیده اند. آنها برای داروهای دارویی دارو تجویز نمی کنند (این نقش یک روانپزشک است). روانشناسان از "گفتگودرمانی " استفاده می کنند - درمان ها و مداخلات مبتنی بر شواهد که بر رفتار انسان و فرآیندهای دخیل در احساس و تفکر افراد تمرکز دارد. این تکنیک ها و استراتژی ها در مطالعات تحقیقاتی برای بهبود علائم شرایط سلامت روان و درمان علائم برای درصد قابل توجهی از افراد نشان داده شده است.
روانشناسان از بسیاری از تکنیکهای درمانی مشابه به عنوان مشاوران استفاده میکنند ، با این حال صلاحیتها و دانش بیشتر به روانشناس اجازه میدهد تا عمیقتر در مورد چرایی مشکلات، به عنوان مثال هرگونه آسیب قبلی یا تجربیات زیستهای که میتواند بر افکار، احساسات یا رفتارهای شما تأثیر بگذارد، کاوش کند .
یک روانشناس را بیشتر از یک تابلوی صدا برای نگرانی های خود در نظر بگیرید - آنها اغلب نقش فعالی در اجرای استراتژی هایی ایفا می کنند که به شما کمک می کند در زندگی روزمره و همچنین علائم/مشکلات خاص خود حرکت کنید. درمانگر متخصصی است که شما را به سمت نتیجه دلخواهتان راهنمایی می کند.
در استرالیا، تخفیف های Medicare و/یا صندوق سلامت خصوصی برای خدمات روانشناسان ثبت شده در دسترس است.
مشاوران بیشتر بر حمایت از مشتریان خود به عنوان یک شخص تمرکز می کنند. مشاوران به شما کمک میکنند تا نیازهای منحصربهفرد خود را برآورده کنید و به شما کمک میکنند تا خودتان را بهتر بشناسید، و میتوانند به شما کمک کنند تا در افکار، احساسات و رفتارهای مشکلساز پیمایش کنید. مشاوران همچنین برای بهبود کیفیت زندگی روزمره به شما اطلاعات و آموزش هایی در زمینه حل تعارض و تکنیک های مدیریت استرس ارائه می دهند. یک مشاور با توضیح گزینهها، تعیین اهداف و کمک به شما در انجام اقدامات به شناسایی و تعریف مسائل عاطفی کمک میکند.
نقش اصلی یک مشاور تشخیص/درمان بیماری روانی یا آسیب جدی نیست، بلکه استفاده از تکنیک های روان درمانی برای ارائه حمایت است. آنها به شما در زمینههای دشواری خاص کمک میکنند و به فضایی امن اجازه میدهند تا از طریق نگرانیها در یک محیط محرمانه صحبت کنید. یک مشاور مشتریان خود را تشویق می کند تا به راه حل های خود (با راهنمایی) فکر کنند، به جای ارائه توصیه های خاص - در این سناریو، مشتری متخصص زندگی خود است. مشاور با استفاده از مدلی به نام «درمان شخص محور » فضایی را در اختیار میگذارد و گوش میدهد، و به شما اجازه میدهد تا خودکاوی کنید و با شما در مراحل دستیابی به اهدافتان کار کنید.
چه جلسه مشاوره با شما رو در رو باشد، از طریق مشاوره از راه دور، فردی یا گروهی یا مشاوره زوجی، همه انواع جلسات مشاوره خصوصی و محرمانه است و فضایی را برای شما فراهم می کند تا در مورد افکار و احساسات خود بدون قضاوت صحبت کنید.
به طور معمول، مشاوران بر روی مسائل فوری و عملی، مانند پردازش غم و اندوه یا خشم، شناسایی گزینه ها و مسیرهای تصمیم گیری های زندگی (شخصی یا حرفه ای)، راه های مدیریت تعارض، و همچنین بهبود مهارت های بین فردی و ارتباطی تمرکز می کنند. این به طور کلی بیشتر یک فرآیند کوتاه مدت است که بر نگرانی ها یا مبارزات فوری شما تمرکز می کند و شما را تشویق می کند تا به دنبال راه حل های مثبت برای نتیجه ایده آل خود باشید . افکار و احساسات بر زندگی روزمره شما تأثیر می گذارد.
مشاوران نیازی به مدرک دانشگاهی ندارند، اما به شدت تشویق می شوند که عضو انجمنی مانند انجمن مشاوره استرالیا (ACA) یا فدراسیون روان درمانی و مشاوره استرالیا (PACFA) شوند.
مشاوران از مدل پزشکی استفاده نمی کنند و بیشتر بر همدلی و حمایت تمرکز می کنند تا درمان حاد بیماری روانی. آنها نمی توانند دارو تجویز یا توصیه کنند. در استرالیا، اکثر مشاوران نمی توانند تخفیف های پزشکی ارائه دهند ، با این حال برخی از صندوق های بهداشت خصوصی شامل تخفیف برای خدمات مشاوره می شوند.
بنابراین، کدام بهترین برای من مناسب است؟
اساساً، اگر مشکل شما کاملاً ساده است ( یعنی یک مشکل خاص برای حل کردن، مانند مشکلات مربوط به کشتی، اعتماد به نفس پایین، مشکلات کاری، سازگاری با اثرات کووید-19، یا تصمیم گیری در یک دوراهی در زندگی شما) یک مشاور مکانی عالی برای شروع است، به خصوص که هزینه های مشاوره اغلب کمتر از یک روانشناس است. اغلب، مشاوران در یک زمینه خاص (مانند تصویر بدن، یا مشاوره زوجین) تخصص دارند، بنابراین می توانید فردی را پیدا کنید که علاقه و تجربه خاصی در زمینه مورد نظر شما دارد.
اگر مشکلات سلامت روانی را تجربه می کنید که بر توانایی شما برای کنار آمدن با زندگی روزمره تأثیر می گذارد (مانند علائم افسردگی ، اضطراب یا استرس شدید)، یک روانشناس ثبت نام شده گزینه بهتری برای شما است – تحصیلات عالیه بیشتر به آنها اجازه می دهد تا علائم خود را درمان کنید و در صورت لزوم تشخیص دهید. در حالی که هزینه ها اغلب برای روانشناسان بالاتر است، در صورت واجد شرایط بودن برای تخفیف های Medicare، هزینه های پرداختی ممکن است کمتر باشد، که مستلزم ارجاع از پزشک عمومی شما از طریق یک طرح مراقبت از سلامت روان است.
برای شرایط شدیدتر سلامت روان، به عنوان مثال اگر دوره های روان پریشی را تجربه می کنید، به مشارکت روانپزشک و همچنین روانشناس نیاز دارید.
اختلال وسواس اجباری (OCD) دارای الگویی از افکار و ترس های ناخواسته است که به عنوان وسواس شناخته می شود. این وسواس ها شما را به سمت انجام رفتارهای تکراری سوق می دهد که به آن اجبار نیز می گویند. این وسواس ها و اجبارها مانع فعالیت های روزمره می شود و باعث ناراحتی های زیادی می شود.
در نهایت، شما احساس می کنید برای کاهش استرس خود مجبور به انجام اعمال اجباری هستید. حتی اگر سعی کنید افکار یا تمایلات آزاردهنده را نادیده بگیرید یا از شر آنها خلاص شوید، باز هم باز می گردند. این باعث می شود که بر اساس مناسک عمل کنید. این چرخه معیوب OCD است .
OCD اغلب حول موضوعات خاصی است، مانند ترس بیش از حد از آلوده شدن به میکروب. برای کاهش ترس از آلودگی، ممکن است دستان خود را بارها و بارها بشویید تا زمانی که زخم و ترک بخورند.
اگر OCD دارید ، ممکن است از این وضعیت شرمنده، خجالت زده و ناامید شوید. اما درمان می تواند موثر باشد.
اختلال وسواس فکری اجباری معمولاً هم شامل وسواس و هم اجبار است. اما ممکن است فقط علائم وسواس یا فقط علائم اجبار داشته باشید. ممکن است بدانید یا ندانید که وسواس و اجبار شما فراتر از عقل است. اما آنها زمان زیادی را می گیرند، کیفیت زندگی شما را کاهش می دهند و مانع از انجام کارهای روزمره و مسئولیت های شما می شوند.
وسواس های OCD افکار پایدار و ناخواسته ای هستند که مدام برمی گردند یا اصرارها یا تصاویری که مزاحم هستند و باعث پریشانی یا اضطراب می شوند. ممکن است سعی کنید آنها را نادیده بگیرید یا با رفتار بر اساس تشریفات از شر آنها خلاص شوید. این وسواسها معمولاً زمانی رخ میدهند که شما میخواهید به چیزهای دیگری فکر کنید یا انجام دهید.
وسواس ها اغلب مضامینی دارند، مانند:
نمونه هایی از علائم وسواس عبارتند از:
اجبارهای OCD رفتارهای تکراری هستند که شما احساس می کنید مجبور به انجام آنها هستید. این رفتارها یا اعمال ذهنی تکراری به منظور کاهش اضطراب مربوط به وسواس فکری شما یا جلوگیری از اتفاق بد است. اما شرکت در اجبارها هیچ لذتی به همراه ندارد و ممکن است تنها به تسکین محدودی از اضطراب کمک کند.
زمانی که افکار وسواسی دارید، ممکن است قوانین یا تشریفاتی بسازید که به آنها کمک می کند تا اضطراب خود را کنترل کنید. این اجبارها فراتر از عقل هستند و اغلب به مسئله ای که قصد رفع آن را دارند مربوط نمی شود.
مانند وسواس، اجبارها معمولاً مضامینی دارند، مانند:
نمونه هایی از علائم اجبار عبارتند از:
OCD معمولا در سنین نوجوانی یا جوانی شروع می شود، اما می تواند در دوران کودکی شروع شود. علائم معمولاً با گذشت زمان شروع میشوند و در طول زندگی متفاوت هستند. انواع وسواس ها و اجبارهای شما نیز می تواند در طول زمان تغییر کند. علائم معمولاً زمانی بدتر می شوند که تحت استرس بیشتری هستید، از جمله زمان انتقال و تغییر. OCD ، که معمولا تصور می شود یک اختلال مادام العمر است، می تواند علائم خفیف تا متوسط داشته باشد یا آنقدر شدید و وقت گیر باشد که ناتوان کننده شود.
اختلال نقص توجه/بیش فعالی (ADHD) یک اختلال رشدی است که شامل تأخیر در میزان توانایی فرد در کنترل یا تنظیم توجه، رفتار و احساسات خود است.
در افراد بدون ADHD، توانایی خودتنظیمی در طول زمان تغییر میکند، به طوری که نوزادان «خودکنترلی» بسیار کمی دارند، اگر وجود داشته باشد، و بزرگسالان بسیار بیشتر. یعنی بزرگسالان کمتر تحت کنترل لحظه ای هستند و بهتر می توانند برای دستیابی به اهداف بلندمدت عمدی عمل کنند.
فرد مبتلا به ADHD خواهد بودهمچنینبا گذشت زمان در خود تنظیمی بهتر می شوند، اما معمولاً در مقایسه با سایر افراد هم سن با تأخیر باقی می مانند. به عنوان مثال، یک نوجوان 16 ساله مبتلا به ADHD نسبت به 5 سالگی خود کنترل بیشتری خواهد داشت، اما احتمالاً به اندازه نوجوان 16 ساله بعدی خودکنترلی نخواهد داشت. در نتیجه، هم کودکان و هم نوجوانان مبتلا به ADHD اغلب در مقایسه با همسالان خود "نابالغ" به نظر می رسند.
به دلیل تأخیر در خودتنظیمی، کودکان و نوجوانان مبتلا به ADHD معمولاً در برآوردن انتظارات روزانه که با افزایش سن افزایش مییابد، مشکل دارند. این انتظارات عبارتند از:
ADHD به طور معمول یکمزمناختلال، به این معنی که اکثر کودکان (50 تا 80 درصد) مبتلا به ADHD همچنان معیارهای تشخیص را در سنین نوجوانی رعایت می کنند و بسیاری از آنها (35 تا 65 درصد) همچنان در بزرگسالی معیارها را برآورده می کنند. علاوه بر این، تنها تعداد کمی (10 تا 20 درصد) از کودکان مبتلا به ADHD خواهند داشتنهعلائم یا اختلال در بزرگسالی. به عبارت دیگر، افراد نسبتا کمی به نظر می رسد که به طور کامل از ADHD در بزرگسالی "بیش از حد" رشد کنند.
متأسفانه، پیشبینی اینکه آیا یک فرد خاص مبتلا به ADHD بهبود قابل توجهی در علائم و اختلالات در طول زمان تجربه خواهد کرد، دشوار است. با این حال، افرادی که علائم ADHD شدیدتر، اختلالات بیشتر در عملکرد، سابقه خانوادگی ADHD، و تشخیص های روانپزشکی اضافی (مانند اختلالات خلقی، اضطراب و مصرف مواد) دارند، بیشترین خطر را برای ادامه مشکلات دارند.
علیرغم ماهیت مزمن ADHD، علائم این اختلال و همچنین اختلالاتی که این اختلال ایجاد می کند، اغلب در طول زمان تغییر می کند. علائم بیش فعالی (مثلاً دویدن یا بالا رفتن بیش از حد، صحبت بیش از حد، ظاهر شدن "در حال حرکت" یا "با موتور رانده") معمولاً در اواخر دوران کودکی و اوایل نوجوانی بیشتر کاهش می یابد، که در آن زمان بیش فعالی آشکار اغلب با بیش فعالی جایگزین می شود. بی قراری رفتارهای تکانشی نیز ممکن است با افزایش سن کودکان بهبود یابد، اگرچه پیامدهای تکانشگری باقی مانده ممکن است جدی تر شود (به عنوان مثال، افزایش خطر تصادفات اتومبیل و مصرف مواد). از سوی دیگر، علائم بی توجهی ADHD، پایدارترین علائم در طول زمان به نظر می رسد. در حالی که دامنه توجه یک فرد ممکن است به تدریج با افزایش سن بهبود یابد، این ممکن است برای برآوردن نیازهای روزانه کافی نباشد.
اگرچه می دانیم که علائم ADHD احتمالا تا بزرگسالی نیز ادامه خواهند داشت، خبر خوب این است که راهبردهای درمانی موثر (به عنوان مثال، دارو و استفاده از حمایت های محیطی) برای کمک به نوجوانان و بزرگسالان در بهبود توانایی خود در برآوردن انتظارات روزانه در دسترس هستند.
اگر در مورد کودک یا نوجوان مبتلا به ADHD خود نگرانی دارید، خدمات بهداشت رفتاری بیمارستان بزرگ کودکان سراسر کشور ارزیابی و درمان این اختلال را ارائه می دهد.
در حالی که بسیاری از درمانگران خدمات خود را ارائه می دهند، یافتن فردی که دوست دارید نیاز به تلاش اختصاصی دارد، به خصوص اگر قبلاً هرگز به درمانگر مراجعه نکرده باشید. بسیاری از حرفه ها درمان را ارائه می دهند. علاوه بر روانشناسی، برخی از این موارد شامل روانپزشکی، مددکاری اجتماعی و مشاوره است.
در اینجا برخی از مسائل مهمتری وجود دارد که باید در نظر بگیرید:
دو وب سایت برای مکان یابی روانشناسان عبارتند از Psychologist Locator در وب سایت انجمن روانشناسی آمریکا و ثبت ملی . انجمن روانشناختی ایالت شما ممکن است منبع دیگری از نام های بالقوه باشد. راه دیگر برای یافتن یک درمانگر این است که از دوستان یا پزشک خود بخواهید به کسی که به آن اعتماد دارند پیشنهاد دهد.
اگرچه یافتن نام یک درمانگر خیلی سخت نیست، اما ممکن است زمان بیشتری برای یافتن درمانگری که از نظر شما "خوب" است، طول بکشد. در اینجا چند نکته مفید وجود دارد:
بعد از اینکه همه این اطلاعات را جمع آوری کردید (یا به اندازه ای که توانستید به دست آورید)، کمی به خود فرصت دهید تا به همه اینها فکر کنید. ممکن است بخواهید قرارهای اولیه را با یک یا دو درمانگر بالقوه تنظیم کنید و ببینید چقدر با آنها راحت هستید. برای یافتن درمانگر مناسب برای خود وقت بگذارید.
دانش آموزی باهوش و سخت کوش در کلاس ارتباطاتش ضعیف عمل می کند. مشارکت 25 درصد از نمره او محسوب می شود، اما او از شروع ترم در کلاس صحبت نکرده است، زیرا نگران است که احمقانه به نظر برسد.
یک برنامه نویسی به تازگی اولین بازی ویدیویی خود را ساخته است. علیرغم استعدادشان و فارغ التحصیل شدن از یک برنامه معتبر علوم کامپیوتر، آنها بیکار هستند. آنها برای کار درخواست نداده اند زیرا از رفتن برای مصاحبه وحشت دارند.
یک ورزشکار پنج ستاره با سرعت سریع و بازی سازی نوآورانه اش بر زمین فوتبال مسلط است. وقتی خبرنگاران بعد از بازی او را شکار می کنند، سرد و بی علاقه به نظر می رسد. در واقع، دلیل اینکه او پاسخ های کوتاهی می دهد این است که از متکبر به نظر رسیدن می ترسد.
چه چیزی هر یک از این افراد را متحد می کند؟ اضطراب اجتماعی. اگر هر یک از این توصیفات برای شما طنین انداز شد، شاید شما نیز با اضطراب اجتماعی زندگی می کنید. این راهنما به شما کمک می کند تا این وضعیت را درک کرده و نحوه رسیدگی به آن را بیاموزید.
علل اضطراب اجتماعی را بشناسید
در هسته خود، اضطراب اجتماعی ترس از ارزیابی منفی و طرد شدن است. وقتی از نظر اجتماعی احساس اضطراب می کنید، نگران این هستید که دیگران در مورد شما چه فکری می کنند و امیدوارید که تأثیر خوبی بر جای گذاشته باشید.
مانند بسیاری از احساسات، اضطراب نیز سعی دارد به شما کمک کند. اضطراب روشی است که مغز شما را درمورد یک تهدید در حال آماده شدن آگاه می کند. فکر کنید: مار در حال لغزش دست شماست. اضطراب اجتماعی برای انجام همین کار طراحی شده است: هشدار دادن به تهدیدات اجتماعی . تهدیدات اجتماعی هر چیزی است که شامل طرد شدن شما می شود، مانند مسخره شدن یا اخراج شدن از یک گروه. هنگامی که اضطراب اجتماعی حباب می کند، می گوید: "هی، احتمال زیادی وجود دارد که در حال حاضر طرد شوید." برای به حداقل رساندن احتمال رد شدن، باید با شرایط خود هماهنگ شوید. اتاق را اسکن میکنید و به دنبال چهرههای مخالف میگردید. شما نحوه عملکرد مردم را تجزیه و تحلیل می کنید. شما روی وضعیت بدنی، گفتار و حالات چهره خود تمرکز می کنید. پس از این ارزیابی سریع، سعی می کنید رفتار خود را مطابقت دهید و از طرد شدن اجتناب کنید. Voilà! با تشکر از شما، اضطراب اجتماعی.
اگر اضطراب اجتماعی یک فرد بود، می توان گفت که آنها نیت خوبی دارند. اما گاهی اوقات، اضطراب اجتماعی آن را اشتباه می کند. این زمانی اتفاق میافتد که اضطراب اجتماعی زنگ خطرهایی را برای تهدیدهای اجتماعی میفرستد که در واقع وجود ندارند - یا بدتر از آن، هر کجا که میروید زنگ هشدار بیوقفه است.
ممکن است فکر کنید: "من زیاد معاشرت نمی کنم، اما از این موضوع ناراحت نمی شوم." من فقط ترجیح می دهم تنها باشم. این درونگرایی است و با اضطراب اجتماعی متفاوت است. درونگرایی یک ویژگی شخصیتی است که بیشتر در مورد ترجیح شما برای معاشرت است: چند وقت یکبار، با چه کسی، گروه های بزرگ یا کوچک و غیره. در مقابل، اضطراب اجتماعی مربوط به ترس از اجتماعی شدن است. شما می توانید با یا بدون اضطراب اجتماعی درونگرا باشید و با درونگرایی یا بدون آن می توانید اضطراب اجتماعی داشته باشید. اضطراب اجتماعی با خجالتی بودن نیز متفاوت است، یعنی زمانی که در یک محیط اجتماعی احساس ناراحتی یا محتاط می کنید. معمولا احساس خجالتی بودن گاهی اوقات، مانند زمانی که با افراد جدیدی ملاقات می کنید یا در مقابل دیگران اجرا می کنید، معمول است. اگر با اضطراب اجتماعی دست و پنجه نرم نمی کنید، معمولاً وقتی خجالتی ظاهر می شود می توانید به سرعت خود را وفق دهید و همچنان از تعامل اجتماعی لذت ببرید.
اضطراب اجتماعی مانع ایجاد روابط اجتماعی قوی، انجام بهترین عملکرد در مدرسه و محل کار و احساس راحتی در پوست خود می شود. همچنین می تواند منجر به سایر شرایط سلامت روان مانند سوء مصرف مواد، افسردگی و حتی خودکشی شود.
افرادی که در بسیاری از موقعیت های اجتماعی احساس اضطراب می کنند ممکن است با اختلال اضطراب اجتماعی (SAD) دست و پنجه نرم کنند. SAD شامل اضطراب مداوم و ناراحت کننده در موقعیت های اجتماعی متعدد است، مانند:
هنگامی که شما SAD دارید، این موقعیت های اجتماعی روزمره مانند فرصت هایی برای شکست به نظر می رسد. تعامل با یک غریبه در را برای گفتن حرف احمقانه باز می کند. رفتن به یک قرار، شانس شما را برای رد شدن افزایش می دهد. صحبتهای کوچک میتواند منجر به یک سکوت ناخوشایند یا تلو تلو خوردن کلمات شما شود. و خوردن و آشامیدن در مقابل دیگران شبیه نمایشی است که هر جرعه جرعه و جویدن شما زیر ذره بین است.
در نتیجه این اضطراب، افراد مبتلا به SAD از شروع یا شرکت در تعاملات اجتماعی اجتناب می کنند - حتی اگر موقعیت ها برای آنها مهم باشد. برای تشخیص SAD بر اساس معیارهای رسمی روانپزشکی، باید هر یک از علائم زیر را تأیید کنید:
SAD یکی از شایع ترین بیماری های روانی در جهان است. تقریباً 4 درصد از مردم در سراسر جهان این معیارهای تشخیصی را در مقطعی از زندگی خود رعایت می کنند. بر اساس برآورد جمعیت فعلی 8 میلیارد، این تقریباً 320 میلیون نفر است!