اگر درست انجام شود، درمان کار سختی است. مشتریان با عمیقترین احساسات خود روبرو میشوند، با آنچه در زندگیشان و در وجودشان کارساز نیست مواجه میشوند، و برنامهای برای تغییر و تحمل ناراحتیهای ناشی از تغییر اتخاذ میکنند. آنها گذشته را بررسی میکنند، اغلب دفاعهای دیرینه را از بین میبرند، و دههها عادتهایی را که چنان ریشهدار شدهاند که ممکن است بخشی از هویت شخصی شدهاند را کنار بگذارند و مسیر تغییر را هموار کنند. این فرآیند به شجاعت فوق العاده ای نیاز دارد.
استعدادها و مهارت های مورد نیاز برای کمک به دیگران برای تبدیل درد به امکان چیست؟ آموزش و مجوز مناسب داده می شود. یک منشور اخلاقی نیز همینطور است . قابل اعتماد بودن، توانایی برقراری ارتباط، و توجه به نیازهای مراجع در درجه اول، مبنایی برای درمانگران است. در بهترین حالت، درمان منجر به آزادی می شود. با رها شدن از امکاناتی که برای زنده ماندن در گذشته ساخته اند، مردم می توانند به آینده ای رضایت بخش دست یابند. آنها پیشرفت می کنند، به موفقیت می رسند، به هم متصل می شوند، عشق می ورزند و متحول می شوند.
دانستن این که درمانگر و بیمار چه درمان موفقی را به دنبال دارد، مهم است. Psychology Today با چندین درمانگر صحبت کرد و یک نظرسنجی از خوانندگان انجام داد تا بفهمند چه چیزی در یک درمانگر ارزش قائل هستند. ما هفت صفت ضروری را شناسایی کردیم.
درمان از افراد می خواهد که اسرار خود را فاش کنند، ترس های خود را آشکار کنند و راه های جدیدی برای دیدن و بودن ایجاد کنند. این شاهکارها تنها در صورتی می توانند اتفاق بیفتند که بیماران کاملاً احساس امنیت و قضاوت نداشته باشند.
تحقیقات نشان می دهد که اثربخشی درمان به اتحاد درمانی - رابطه بین درمانگر و بیمار بستگی دارد. این زوج باید یک حس قوی از رابطه، اعتماد و امنیت ایجاد کنند. اعتماد پایه و اساس احساس امنیت و امنیت است. Noam Shpancer، روانشناس بالینی و استاد روانشناسی در دانشگاه Otterbein می گوید: "بدون ارتباط، درمان نمی تواند ادامه یابد." "این عنصر ضروری است."
چگونه ایجاد می شود؟ کنجکاوی اغلب دانه است. درمانگران بزرگ مجذوب انواع تجربیات انسانی هستند و مشتاق هستند تا اطلاعات بیشتری در مورد فردی که در مقابل آنها نشسته است کشف کنند. مردم به کنجکاوی واقعی پاسخ می دهند. آنها شروع به احساس راحتی می کنند، به اشتراک می گذارند و اعتماد می کنند.
دومین عنصر ارتباط، گوش دادن با دقت است. ایجاد درمان به عنوان یک شرکت که در آن بیمار احساس می کند کاملاً شنیده می شود، ارتباط ویژه ای بین این دو ایجاد می کند. سومین جنبه از ارتباط، قضاوت نکردن است، که بیمار را آزاد می کند تا حرف خود را باز کند و به درمانگر این امکان را می دهد که شخص را درک کند. Shpancer می گوید که این سه عنصر هسته ارتباط هستند.
پس از برقراری ارتباط، به طور مستمر از طریق تکنیک های مختلف، برای عمیق تر کردن احساس ایمنی و امنیت بیمار، پرورش می یابد. یک خط خلاقانه از پرسشگری می تواند بیمار را به سمت خودیابی سوق دهد. بحث دوره ای، و اصلاح اهداف مشخص بیمار برای درمان، به بیمار اطمینان می دهد که اهداف آنها همسو هستند. ارتباط ممکن است با یک سری خودافشایی توسط درمانگر در پاسخ به یک سوال مرتبط تقویت شود. ممکن است با ابراز خوش بینی در مورد توانایی بیمار برای تغییر حفظ شود .
Shpancer زمانی با زن جوانی کار می کرد که با تنهایی و اضطراب اجتماعی دست و پنجه نرم می کرد . با این حال، او تمایلی به باز کردن صحبت نداشت و درمان متوقف شد. یک روز، او به طور آشکاری تکان خورده وارد اتاق شد. وقتی Shpancer علت را پرسید، او پاسخ داد که نمی تواند به او بگوید زیرا او و کارکنانش را درگیر می کند. Shpancer او را هل نداد. او نظر را برای بعد ثبت کرد. آنها درباره دوران کودکی او و رابطه اش با پدر و مادرش صحبت کرده بودند . پدرش خصمانه و توهین آمیز بود. وقتی او نظر یا نیازی را بیان می کرد، او را مورد آزار و اذیت قرار می داد ، انتقاد می کرد یا ساکت می کرد. Shpancer یک قوز ایجاد کرد. بعد از آن جلسه، او جرأت کرد:
«من پدرت نیستم. میدونی وقتی اینو میگم منظورم چیه؟"
"یعنی اگر به شما بگویم واقعاً چه احساسی دارم، به من صدمه نمی زنید؟"
«درست است. من آنچه را که به من میگویی قبول میکنم و از آن فقط برای درک بهتر تو و کمک به بهبود زندگیت استفاده میکنم.»
زن ظن خود را مبنی بر اینکه اعضای کارکنان Shpancer او را مسخره می کنند، پنهان کرد. از شجاعت و صداقتش تشکر کرد. پاسخ شپنسر نه تنها نشاندهنده این بود که او پدرش نیست - او نظرات او را پذیرفت و به آن احترام گذاشت - بلکه دری را برای درمانگر و بیمار باز کرد. سپس شپنسر از او پرسید که آیا اغلب احساس میکند که دیگران پشت سر او علیه او مکر میکنند؟ او انجام داد.
آن دو به بررسی سوء ظن او نسبت به دیگران پرداختند، که مکانیزم محافظتی بود. شاید، شپنسر جرأت داشت، زمانی چنین بود، اما اکنون به توانایی او برای برقراری ارتباط سالم با جهان آسیب می رساند. Shpancer به قول خود عمل کرد: او آنطور که پدرش میخواست واکنش نشان نداد و از اطلاعات فقط برای کمک به او استفاده کرد. Shpancer میگوید: «تا زمانی که رابطه وجود داشته باشد، میتوانید از شکستها یا اشتباهات خلاص شوید. "اگر نه، هیچ مهارت یا تحصیلی کارساز نخواهد بود."
دانیل مارستون، روانشناس پنسیلوانیا، می گوید: شاید به طرز متناقضی، "منفعت واقعی یک درمانگر برای بیمار این است که آنها در بازی پوست ندارند."
درمانگران بزرگ با یک دیدگاه ثابت در مورد اینکه چه نتیجه ای باید باشد، هر چند ظریف، شروع نمی کنند. آنها توسط بیمار و دیدگاه بیمار نسبت به زندگی معنادار هدایت می شوند. هر بیمار یک تاریخچه منحصر به فرد و اغلب خلاقیت قابل توجهی برای تنظیم زندگی مورد نظر خود به ارمغان می آورد - اگرچه گاهی اوقات قبل از اینکه بتوانند از آن لذت ببرند، برای حل یک تعارض درونی به کمک نیاز دارند. درمانگر می تواند به آنها کمک کند تا مسیر هر آنچه را که انتخاب می کنند را روشن کنند. مارستون میگوید: «هدف این است که بیمار را به بهترین شکلی که میتواند باشد، تبدیل کنیم، نه فردی که درمانگر فکر میکند باید باشد».
چالش ذهن باز به ویژه در زوج درمانی حاد است. الکساندرا سولومون، روانشناس بالینی در موسسه خانواده و استادیار بالینی در دانشگاه نورث وسترن میگوید بسیاری از زوجدرمانگران (و به طور کلی مردم) افسانههایی را درونی کردهاند که یک رابطه عاشقانه سالم به نظر میرسد. شاید درمانگر تمایل دارد فکر کند که یک زوج نباید قبل از قرار ملاقات به مدت یک سال ازدواج کنند یا قبل از زندگی مشترک بچه دار شوند. خانواده درمانگران بزرگ قبل از اینکه درمان را حول بینش زوجین متمرکز کنند، باورها و سوگیری های خود را در مورد روابط بررسی می کنند.
سلیمان یک بار با زوج جوانی کار می کرد که بر سر نامزدی با هم مشکل داشتند. مرد کمی بزرگتر شده بود و نمی توانست صبر کند تا ازدواج کند و با عشق زندگی اش ساکن شود. اما شریک جوان او طبیعت ماجراجویانه ای داشت و ابتدا می خواست قبل از سکونت در قسمت دیگری از کشور اقامت کند. یک زوج درمانگر ممکن است فکر کند، اوه اوه، این رابطه را به خطر میاندازد. زن و شوهر نباید جدا از هم زندگی کنند. یا اگر میخواهید جدا از هم زندگی کنید، باید به این معنی باشد که او برای شما مناسب نیست. اما یک درمانگر عالی مسیرهای غیر متعارفی را بررسی می کند که می تواند فضایی برای رویاهای هر دو طرف ایجاد کند .
سلیمان با این زوج کار کرد تا نگرانی های آنها را کشف کند. زن با انتخابی که به عنوان دوتایی تلقی می کرد احساس پاره شده بود: آیا من ماجراجویی را انتخاب می کنم یا عشق را انتخاب می کنم؟ مرد می ترسید که جابجایی او به این معنی باشد که این رابطه برای او اولویت نیست و ازدواج سال ها به عقب رانده می شود.
درمان بر نادرست بودن انتخاب دودویی و نگرانی های زمانی زوجین متمرکز بود. مهمتر از همه، این زن یاد گرفت که چگونه به دوست پسرش از عشق و تعهدش به او اطمینان دهد - مهارتی که از بزرگ شدن در خانوادهای بیپرده به دست نیاورد. بیان اینکه چقدر او را دوست دارد ترس او را کاهش داد. در پایان، زن نقل مکان کرد و آنها برای حفظ رابطه از راه دور خود تلاش کردند. مرد به خاطر حمایت از او به خودش افتخار کرد. شعار آنها این شد: "ما سرعت را کم می کنیم تا سرعت بگیریم."
تحقیق قلب روان درمانی است . این فرآیند لایه برداری لایه های هویت و بررسی نیروهایی است که طرز فکر و عمل مردم را شکل می دهند. پرسشهای کاوشگر به درمانگر کمک میکنند تا بیماران و بیماران خود را درک کنند. پرس و جو بینش را بر مردم تحمیل نمی کند. به آنها فرصتی برای کشف خود می دهد، مشروط بر اینکه درمانگر خلاقیت و خرد را در پرسشگری به کار گیرد.
هیچ فرمول کاملی برای پرس و جو وجود ندارد. با این حال، یکی از خطوط اصلی این است که تحقیق موفق باید با شفقت و مهربانی از طرف درمانگر و بیمار همراه باشد. بیشتر رفتارها در هسته خود محافظت از خود هستند. مهربانی فرآیند اذعان میکند که حتی دردناکترین الگوها نیز به دلایل موجه ایجاد میشوند، که تصدیق دفاعهای خود یک عمل شجاعانه است. شجاعت سزاوار شفقت است.
یک سوال اصلی که به ظاهر واضح است اما گاهی نادیده گرفته می شود این است که چرا اکنون؟ سوزان بیرن استون، درمانگر شهر نیویورک می گوید. ممکن است یک بیمار ماه ها یا سال ها افسرده باشد، اما هفته گذشته تلفن را برداشته و قرار ملاقات گذاشته است. چه چیزی تغییر کرد؟ چه چیزی آنها را ترغیب به برقراری تماس کرد؟ شاید همسرشان تهدید به رفتن کرده است. یا رتبه پایین عملکرد در محل کار، حرفه آنها را به خطر می اندازد.
سوال اصلی دیگر این است که چرا این منطقی است؟ این ریشه همه سازگاریها و سازگاریهایی است که مردم برای زنده ماندن در یک محیط انجام میدهند که ممکن است در محیطهای دیگر کارایی نداشته باشد - منشأ بسیاری از رنجهای انسانی. شاید، مانند بیمار مشکوک Shpancer، یک مشتری به دلیل محافظت از خود، یک الگوی رفتاری مضر ایجاد کرد. شاید مانع جدیدی پدید آمد که پیشرفت آنها را از مسیر خارج کرد. کاوش در پاسخ به این سوالات می تواند به کشفی منجر شود که راه پیشرفت را باز می کند.
فراتر از چنین سوالات اساسی اما حیاتی، درمانگران خوب به طور قابل توجهی خلاق هستند. برای مثال، Birne-Stone میگوید، بیایید بگوییم مشتری رابطهای دارد و میخواهد آن را متوقف کند، اما برای ماهها این کار را نکرده است. درمانگر برای اینکه بفهمد واقعاً موقعیت برای آنها چه معنایی دارد، چرا آن را نگه میدارند، ممکن است این سؤال تحریکآمیز را بپرسد: داشتن رابطه نامشروع چه اشکالی دارد؟ برن استون می گوید که این یک زاویه دیگر می گیرد. "شما آنها را وادار می کنید که در مورد آن متفاوت فکر کنند."
Shpancer می گوید بسیاری از مشکلات روانی ناشی از عادت اجتناب است. مشتری با مشکل دشواری روبرو شد، بنابراین آنها اقدام کردند - مثلاً احساسات خود را سرکوب کردند یا مواد مخدر مصرف کردند - تا از درد جلوگیری کنند. Shpancer میگوید: «مردم عادت اجتناب را ایجاد میکنند، زیرا در کوتاهمدت مؤثر بود، اما این عادت میتواند در درازمدت به مشکل تبدیل شود». در چنین حالتی، سؤالات عاقلانه ای که باید پرسید این است: با ادامه الگوی رفتاری فعلی از چه چیزی اجتناب می کنید؟ اگر الگوی مشکل ساز را متوقف کنید، چه چیزی را از دست خواهید داد؟
اختلال وسواس اجباری (OCD) یک اختلال اضطرابی است که دو تا سه درصد از جمعیت (بیش از 500000 استرالیایی) را تحت تاثیر قرار می دهد. معمولاً در اواخر کودکی یا اوایل نوجوانی شروع می شود. افراد مبتلا به OCD افکار، تصاویر یا تکانه های مکرر و مداومی را تجربه می کنند که مزاحم و ناخواسته هستند (وسواس). آنها همچنین اعمال تکراری و تشریفاتی را انجام می دهند که بیش از حد، وقت گیر و ناراحت کننده است (اجبار). افراد مبتلا به OCD معمولاً از ماهیت غیرمنطقی و بیش از حد وسواس ها و اجبارهای خود آگاه هستند. با این حال، آنها احساس می کنند نمی توانند وسواس های خود را کنترل کنند یا در برابر اجبار خود مقاومت کنند.
وسواس ها معمولاً نسخه اغراق آمیزی از نگرانی ها و نگرانی هایی هستند که اغلب مردم در برخی زمان ها دارند. وسواس های رایج عبارتند از:
وسواس ممکن است دائماً در ذهن یک فرد باشد. همچنین ممکن است توسط اشیاء فیزیکی، موقعیت ها، بوها یا چیزی که در تلویزیون، رادیو یا در یک مکالمه شنیده می شود، تحریک شوند. ترسهای وسواسی معمولاً از یک محرک خاص فراتر میروند - به عنوان مثال، یک بطری مایع خنککننده - و شامل هر چیزی که ممکن است شبیه آن باشد یا در نزدیکی آن بوده است، مانند ماشینها، کلید ماشین، یک گودال در جاده، قفسههای سوپرمارکت و پمپ بنزینها را شامل شود.
وسواس ها می توانند در ماهیت و شدت تغییر کنند و به منطق پاسخ نمی دهند. اضطراب وسواسی منجر به هوشیاری برای تهدیدات احتمالی و نیاز قانع کننده به اطمینان و کنترل می شود. وسواس می تواند احساساتی از آزار و ناراحتی گرفته تا پریشانی حاد، انزجار و وحشت ایجاد کند.
اجبارها می توانند رفتاری (اعمال) یا ذهنی (افکار) باشند. اجبارها اعمال تکراری هستند که اغلب در یک الگوی خاص یا طبق قوانین خاصی انجام می شوند. اجبارها معمولاً برای جلوگیری از وقوع یک ترس وسواسی، کاهش اضطراب ایجاد شده توسط افکار وسواسی، یا ایجاد احساس «درست» انجام میشوند.
اجبارهای رایج عبارتند از:
معمولاً اجبارها مانند تشریفات می شوند; آنها از قوانین و الگوهای خاصی پیروی می کنند و شامل تکرارهای مداوم می شوند. اجبار یک حس توهمی از تسکین کوتاه مدت به اضطراب می دهد . با این حال، آنها در واقع اضطراب را تقویت میکنند و وسواسها را واقعیتر جلوه میدهند، بهطوریکه اضطراب به زودی برمیگردد.
اجبار و وسواسهای فکری ممکن است ساعات زیادی از روز فرد را به خود اختصاص دهد و در روابط خانوادگی و اجتماعی اختلال ایجاد کند . همچنین می توانند تأثیر منفی بر تحصیل و اشتغال داشته باشند.
با شدیدتر شدن OCD، «اجتناب» ممکن است به یک مشکل فزاینده تبدیل شود. فرد ممکن است از هر چیزی که ممکن است باعث ترس وسواسی او شود اجتناب کند. OCD می تواند انجام فعالیت های روزمره مانند خوردن، نوشیدن، خرید یا خواندن را برای افراد دشوار کند. برخی از افراد ممکن است خانه نشین شوند. OCD اغلب با افسردگی و سایر اختلالات اضطرابی از جمله اضطراب اجتماعی ، اختلال هراس و اضطراب جدایی ترکیب می شود .
افراد مبتلا به OCD اغلب به شدت از علائم خود خجالت می کشند و تلاش زیادی برای پنهان کردن آنها انجام می دهند. قبل از شناسایی و درمان این اختلال، خانواده ها ممکن است عمیقاً درگیر تشریفات فرد مبتلا شوند که می تواند باعث ناراحتی و اختلال در اعضای خانواده شود.
علل OCD به طور کامل شناخته نشده است تئوری های مختلفی در مورد علل OCD وجود دارد، از جمله:
این امکان وجود دارد که عوامل متعددی برای ایجاد OCD در تعامل باشند. علل زمینه ای ممکن است بیشتر تحت تأثیر رویدادهای استرس زا زندگی، تغییرات هورمونی و ویژگی های شخصیتی باشد.
اختلال بیش فعالی کمبود توجه (ADHD) وضعیتی است که باعث اختلال در توجه، بیش فعالی و رفتار تکانشی می شود. اغلب اولین بار در اوایل کودکی شناسایی می شود. ADHD می تواند بر تفکر، عملکرد کودک در مدرسه، رفتار، احساسات و روابط با دیگران تأثیر بگذارد. اغلب تا بزرگسالی ادامه می یابد.
درمانهای ADHD شامل داروها، آموزش والدین (یا مراقب) در مدیریت رفتار، مشاوره یا آموزش مهارتها و تغییرات در مدرسه و/یا در خانه است. این درمان ها را می توان به تنهایی یا ترکیبی استفاده کرد. بهترین درمان یا ترکیبی از درمان ها به وضعیت کودک شما بستگی دارد. با شروع درمان، یک پزشک یا پرستار می تواند شما و فرزندتان را راهنمایی کند.
درمان اختلال ADHD در کودکان و نوجوانان در اینجا بررسی خواهد شد. موضوعی که علائم و تشخیص ADHD را مورد بحث قرار می دهد به طور جداگانه در دسترس است.
اطلاعات دقیق تر در مورد ADHD در کودکان با اشتراک در دسترس است.
آیا کودک من به درمان ADHD نیاز دارد؟
برخی از مراقبان در تعجب هستند که آیا درمان ADHD ضروری است یا خیر. اکثر متخصصان موافق هستند که ADHD ناشناخته و درمان نشده می تواند عواقب منفی جدی داشته باشد، از جمله شکست تحصیلی و ترک تحصیل، افسردگی، رفتار نامناسب، روابط ناموفق، عملکرد ضعیف در محل کار، و افزایش خطر حوادث. درمان می تواند به کودک کمک کند:
●روابط بهتری با مراقبان، معلمان، خواهران و برادران یا همسالان خود داشته باشید (مثلاً بدون دعوا در تعطیلات بازی کنید)
●عملکرد بهتر در مدرسه (مثلاً کار مدرسه را تمام کنید)
●از قوانین پیروی کنید (مثلاً به نظر نمی رسد که از معلم نافرمانی کنید)
چه درمانی بهترین است؟ - درمان های رفتاری معمولاً برای کودکان پیش دبستانی توصیه می شود. در صورت لزوم گاهی اوقات داروها اضافه می شوند. موثرترین درمان برای اکثر کودکان مدرسه ای مبتلا به ADHD یک داروی محرک است که اغلب با درمان های رفتاری و تسهیلات در مدرسه همراه است.
مراقبانی که ترجیح می دهند کودک مدرسه ای آنها از دارو اجتناب کند باید با پزشک یا پرستار کودک همکاری نزدیک داشته باشند. در حالی که منطقی است که به تنهایی از درمان های رفتاری استفاده کنید، اما این ممکن است به اندازه دارو به تنهایی کارساز نباشد.
آکادمی روانپزشکی کودکان و نوجوانان آمریکا، با مشارکت انجمن روانپزشکی آمریکا، یک راهنمای پزشکی برای مراقبین ایجاد کرده است .
درمان سایر شرایط - کودکان مبتلا به ADHD اغلب مشکلات دیگری از جمله مشکلات یادگیری، اضطراب، خلق و خو یا مشکل خواب دارند. درمان مشکلات مرتبط ممکن است به بهبود علائم ADHD و/یا عملکرد در مدرسه یا محیط های اجتماعی کمک کند. با این حال، درمان این مشکلات مرتبط ممکن است جایگزین نیاز به دارو یا درمان رفتاری ADHD نشود.
داروهای محرک ADHD
داروهای محرک خط اول درمان ADHD برای کودکان در سن مدرسه هستند. با این حال، معیارهایی وجود دارد که قبل از بررسی دارو باید رعایت شوند. علاوه بر این، مراقبان (و کودک، در صورت لزوم) باید نیاز به نظارت دقیق در طول درمان را درک کنند.
علیرغم نام آنها، محرک ها باعث تحریک بیشتر کودک مبتلا به ADHD نمی شوند، بلکه ارتباط بین چندین ناحیه از مغز را بهبود می بخشند. این به بهبود توجه، تمرکز و کنترل خود کمک می کند. با این حال، داروها ADHD را درمان نمی کنند یا به کودک یاد نمی دهند که رفتار کند، با دیگران خوب کار کند، قوانین را در مدرسه رعایت کند یا انگیزه داشته باشد. برای رفع این مشکلات می توان درمان های رفتاری را به دارو اضافه کرد.
دو دارو، متیل فنیدات و آمفتامین ها، رایج ترین محرک های مورد استفاده برای درمان ADHD هستند.
●متیل فنیدیت – متیل فنیدات (نام های تجاری نمونه: کنسرتا، ریتالین) به صورت قرص، کپسول، مایع، قرص متلاشی کننده خوراکی یا پچ (با نام تجاری Daytrana) موجود است.
•فرمول های کوتاه اثر معمولا با یک دوز در روز شروع می شوند و سپس به دو یا سه بار در روز افزایش می یابند.
•فرمول های طولانی اثر معمولاً یک بار در روز در صبح مصرف می شوند، اما می توان به جای آن یک دارو را در شب مصرف کرد.
●آمفتامین ها – آمفتامین ها در فرمول های کوتاه اثر و طولانی اثر نیز موجود هستند (نام های تجاری نمونه: Adderall، Dexedrine، Dextrostat، Vyvanse)
محرک ها چقدر خوب کار می کنند؟ - اگر دوز محرک کوتاه اثر درست باشد، در عرض 30 تا 40 دقیقه شروع به کار می کند. اگر دوز درست نباشد (مثلاً اگر دوز خیلی کم باشد، که در هنگام شروع درمان رایج است)، اکثر متخصصان توصیه می کنند قبل از افزایش دوز سه تا هفت روز صبر کنید. پزشک یا پرستار به شما خواهد گفت که چه زمانی یا آیا باید دوز محرک فرزندتان را افزایش دهید.
حداقل 80 درصد از کودکان مبتلا به ADHD به یک محرک پاسخ می دهند. با این حال، مشخص نیست که آیا محرک ها برای تفکر، عملکرد مدرسه، رفتار یا احساسات کودک فواید طولانی مدت دارند یا خیر.
عوارض جانبی - داروهای محرک دارای سابقه طولانی ایمن بودن و عملکرد مناسب در صورت استفاده صحیح هستند و تعداد کمی از کودکان دارای عوارض جانبی جدی هستند. با این حال، اگر طبق دستورالعمل گرفته نشوند، پتانسیل سوء استفاده را دارند. (به «بحث در مورد داروها» در زیر مراجعه کنید.)
متیل فنیدات و آمفتامین ها به همان اندازه ممکن است عوارض جانبی ایجاد کنند. برخی از شایع ترین عوارض جانبی عبارتند از:
●کاهش اشتها
●مشکل در به خواب رفتن
●کاهش وزن
عوارض جانبی کمتر شایع عبارتند از افزایش ضربان قلب و فشار خون، سردرد، کناره گیری اجتماعی، عصبی بودن، تحریک پذیری، درد معده، گردش خون ضعیف در دست ها و پاها و بدخلقی.
بسیاری از این عوارض جانبی خفیف و موقتی هستند. کاهش اشتها را می توان با مصرف داروها بعد از غذا یا غذا خوردن ظرف 30 تا 40 دقیقه پس از مصرف دارو بهبود بخشید.
عوارض جانبی جدی نادر است. آنها ممکن است شامل موارد زیر باشند:
●اثرات قلبی عروقی – محرک ها برای کودکانی که مشکلات قلبی جدی دارند توصیه نمی شود. گزارشات نادری از عوارض جانبی جدی، از جمله مرگ ناگهانی و غیرمنتظره، در کودکانی که داروهای محرک مصرف می کنند، گزارش شده است. با این حال، مشخص نیست که محرک عامل مرگ بوده است. میلیون ها کودک مبتلا به ADHD از محرک ها استفاده کرده اند و تعداد بسیار کمی از آنها عوارض جانبی جدی داشته اند.
●اثرات روانپزشکی - تعداد کمی گزارش از کودکانی که داروهای محرک مصرف میکنند، به تفکر خودکشی، توهم یا رفتار پرخاشگرانه مبتلا شدهاند.
اگر متوجه تحریک پذیری، اضطراب، وحشت، مشکل در خوابیدن، خصومت، تفکر یا رفتار خودکشی یا سایر تغییرات غیرعادی در رفتار شدید، با پزشک یا پرستار کودک خود تماس بگیرید. همچنین کودک باید در حین مصرف داروهای محرک به طور منظم به پزشک یا پرستار مراجعه کند.
دوز - محرک ها معمولا با دوز کم در آخر هفته شروع می شوند تا مراقبان بتوانند کودک را از نزدیک مشاهده کنند. دوز و زمان مصرف دارو را می توان در صورت نیاز تنظیم کرد تا به بهترین اثر با کمترین عوارض جانبی برسد (به این کار "تیتر کردن" دوز گفته می شود).
کودک ممکن است نیاز داشته باشد بیش از یک دارو یا دوز را امتحان کند تا بهترین دارو را پیدا کند و کمترین عوارض جانبی را داشته باشد. به طور معمول، تنها یک محرک در یک زمان استفاده می شود.
اگر کودک نیاز به مصرف دارو در مدرسه دارد، باید یک شیشه جداگانه داشته باشد. یک پرستار مدرسه یا یکی از اعضای هیئت علمی باید این دارو را نگه دارد و در زمان مناسب به کودک بدهد. برای جلوگیری از استفاده نادرست و مفقود شدن، کودک نباید دارو را در کیف یا میز مدرسه خود نگه دارد.
تعطیلات دارویی - "تعطیلات دارویی" زمانی است که دارو در تعطیلات آخر هفته یا در تعطیلات مدرسه مصرف نمی شود. اگر شما یا فرزندتان علاقه مند به امتحان کردن تعطیلات دارویی هستید، با پزشک یا پرستار کودک صحبت کنید.
برخی از کودکان می توانند به فکر تعطیلات مواد مخدر باشند، از جمله کسانی که:
●فقط در روزهای مدرسه به درمان ADHD نیاز دارید
●به دلیل یک داروی ADHD با کاهش وزن مشکل دارید
توقف داروهای محرک - طول درمان با داروی محرک به وضعیت کودک بستگی دارد. برای برخی از کودکان مبتلا به ADHD، منطقی است که یک دوره آزمایشی بدون دارو در نظر بگیرند. در مورد خطرات و مزایای قطع درمان با پزشک یا پرستار فرزندتان صحبت کنید.
پیدا کردن یک درمانگر می تواند دشوار باشد - چه رسد به تجزیه برچسب های مختلف، از درمانگر و مشاور گرفته تا روانشناس، روانپزشک، مددکار اجتماعی و مربی.
هر نوع پزشک بالینی شکل متفاوتی از آموزش را پشت سر می گذارد و هر کدام تمرکز و رویکرد متفاوتی برای کمک به مشتریان خود دارند. درک چند تفاوت کلیدی می تواند به شما کمک کند تعیین کنید کدام متخصص سلامت روان برای شما یا عزیزتان مناسب است .
اما قبل از غواصی، لازم به ذکر است که اگرچه یادگیری در مورد این تمایزات میتواند به تصمیم شما کمک کند، اما نیازی نیست که توسط اطلاعات غرق شوید یا در علفهای هرز غرق شوید. آنچه بیشتر اهمیت دارد تعهد به تغییر و ارتباطی است که با یک درمانگر برقرار می کنید. مهم است که فردی را پیدا کنید که با او احساس راحتی کنید و بتوانید با او رابطه کاری ایجاد کنید - این چیزی است که درمان را شفابخش و متحول می کند.
روانشناسان، درمانگران و مشاوران ممکن است آموزش ها و رویکردهای متفاوتی داشته باشند، اما همه آنها سلامت روانی، عاطفی و رفتاری را درمان می کنند. همه آنها مدرک پیشرفته، ساعت های آموزشی و مجوز دریافت کرده اند.
روانشناسان
یک روانشناس دارای مدرک دکترا است، مانند دکترای فلسفه ، دکترا، یا دکترای روانشناسی، روانشناسی. آموزش روانشناس ممکن است عمیق تر به علم، نظریه و عمل روانشناسی و رفتار انسانی بپردازد. آنها ممکن است احتمال بیشتری برای درمان بیماری های روانی شدید مانند روان پریشی یا اختلالات شخصیتی داشته باشند . آنها می توانند تست های روانشناختی و عصب روانی انجام دهند. خارج از یک زمینه بالینی، یک روانشناس ممکن است یک محقق در یک محیط دانشگاهی یا سازمانی نیز باشد.
طبق تعریف انجمن روانشناسی آمریکا، روانشناس «فردی است که به طور حرفه ای در یک یا چند شاخه یا زیرشاخه روانشناسی آموزش دیده است. آموزش در دانشگاه یا مدرسه روانشناسی حرفه ای به دست می آید که منجر به اخذ مدرک دکترا در فلسفه (PhD)، روانشناسی (PsyD) یا آموزش (EdD) می شود.
درمانگران
«درمانگر» یک اصطلاح کلی برای بالینی است که نگرانی های مربوط به سلامت روان را درمان می کند. اغلب به عنوان برچسبی برای هر یک از این سه دسته به کار می رود و به صورت محاوره ای استفاده می شود. به عنوان مثال، درمانگران اغلب دارای مدرک کارشناسی ارشد هستند، اما یک روانشناس با مدرک دکترا نیز ممکن است درمانگر نامیده شود.
مدارک متداول برای یک درمانگر سطح کارشناسی ارشد شامل یک مددکار اجتماعی بالینی دارای مجوز، LCSW، و یک درمانگر ازدواج و خانواده دارای مجوز، LMFT است. آموزش یک درمانگر سطح کارشناسی ارشد ممکن است در درجه اول بر درمان متمرکز باشد، اما آنها نظریه، توسعه، جامعه و سیاست را نیز پوشش می دهند.
طبق گفته انجمن ملی مددکاران اجتماعی، مددکاری اجتماعی بالینی "یک حوزه تمرین تخصصی مددکاری اجتماعی است که بر ارزیابی، تشخیص، درمان و پیشگیری از بیماریهای روانی، عاطفی و سایر اختلالات رفتاری تمرکز دارد."
مشاوران
مشاوره کوتاهمدتتر، هدفگرا است و به چالشهای مشخص و خاص زندگی میپردازد. در مقابل، درمان با متخصصان دیگر طولانیمدت، اکتشافیتر و جامعتر است و بیماریهای روانی را درمان میکند.
مشاوران اغلب در زمینه خاصی مانند ازدواج، اعتیاد ، غم و اندوه یا سوء استفاده تخصص دارند. به عنوان مثال، مشاوره مواد مخدر و الکل یک شکل رایج از مشاوره است که در آن افراد دارای گواهینامه به مراجعین کمک می کنند تا از اختلالات مصرف الکل و مواد بهبود یابند.
مدارک متداول برای مشاوران عبارتند از: مشاور سلامت روان دارای مجوز، LMHC، و مشاور حرفه ای دارای مجوز، LPC.
به گفته انجمن مشاوره آمریکا، مشاوران حرفهای به افراد کمک میکنند تا بینشهای شخصی خود را به دست آورند، استراتژیها را توسعه دهند و راهحلهای واقعی برای مشکلات و چالشهایی که همه ما در هر زمینهای از زندگی با آن روبرو هستیم، بیابند. آنها به عنوان متخصصان آموزش دیده و معتبر، این کار را با شناخت مشتریان، ایجاد روابط ایمن و مثبت و پیشنهاد ابزارها و تکنیک هایی که معتقدند برای مشتریان مفید است، انجام می دهند.
درمان و کوچینگ نهادهای متمایز هستند. درمانگران می توانند بیماری روانی را تشخیص داده و درمان کنند، به مشکلات عاطفی و رفتاری رسیدگی کنند، گذشته را کشف کنند و به مراجع کمک کنند تا به شادی و رضایت بیشتری دست یابد.
مربیان تمایلی به درمان اختلالات سلامت روان ندارند. در عوض، آنها به افرادی که عملکرد نسبتاً بالاتری دارند کمک می کنند تا به رشد خود ادامه دهند و اهداف خاصی را انجام دهند . درمان تمایل به طولانیمدت دارد، در حالی که مربیگری تمایل به کوتاهمدت دارد، اگرچه طول درمان میتواند بسته به اهداف و مقاصد در هر دو زمینه متفاوت باشد.
درمان شامل مدرک پیشرفته، آموزش، و مجوز است. مربیگری به عنوان یک رشته غیرقانونی است و نیازی به آموزش یا مجوز ندارد. مربیگری می تواند بسیار سودمند باشد، اما یافتن یک فرد معتبر و با تجربه مهم است. علاوه بر این، درمان اغلب تحت پوشش بیمه است، در حالی که مربیگری اینگونه نیست.
روانشناسان و همچنین مددکاران اجتماعی و مشاوران می توانند گفتار درمانی را در تمام اشکال آن تمرین کنند، اما نمی توانند برای درمان بیماری های روانی دارو تجویز کنند. یک روانپزشک، که یک پزشک آموزش دیده است، می تواند مانند پرستاران، دارو تجویز کند. (علاوه بر این، چندین ایالت استثناهای محدودی را برای روانشناسانی که در مناطق جغرافیایی که روانپزشکان در آنها کمبود دارند، اعمال کرده اند.)
بسیاری از روانشناسان خود را پزشک می دانند. با این حال، این مدرک به دکترای فلسفه یا دکترای روانشناسی اشاره دارد، نه دکترای پزشکی.
تعهد مادام العمر از طریق ازدواج برای بسیاری از ما یک هدف کلیدی است. حدود نیمی از جمعیت آمریکا متاهل هستند. با این حال، سعادت ازدواج می تواند کوتاه مدت باشد، با علاقه و اشتیاق اولیه در طول سال ها کاهش می یابد: به مشاور ازدواج مراجعه کنید.
بسیاری از زوجها در تلاش برای حفظ شراکت خود از مشاوره ازدواج پیروی میکنند – طبق گفته انجمن روانشناسی آمریکا، هرچه باشد، یک ازدواج سالم فواید زیادی هم از نظر جسمی و هم از نظر روحی دارد. با این حال، نتایج ازدواج درمانی می تواند متفاوت باشد - و نرخ طلاق در سراسر ایالات متحده در 40 تا 50 درصد ثابت باقی می ماند.
در حالی که تعداد طلاق ها در سال های اخیر تا حدودی کاهش یافته است، حدود نیمی از افرادی که برای اولین بار ازدواج می کنند، هنوز رسماً از همسر خود جدا می شوند و بسیاری از آنها قبل از تصمیم گیری در پایان تصمیم به ترک آن، تلاش کرده اند تا همه چیز را حل کنند. پس سوال اینجاست که آیا مشاوره ازدواج ارزشش را دارد؟
تحقیقات نشان داده است که بعد از مشاوره ازدواج، یک چهارم زوج ها وضعیت بدتری نسبت به زمانی که شروع کرده بودند، دارند. تقریباً چهار سال پس از انجام مشاوره، بیش از یک سوم زوج های متاهل طلاق گرفتند. با توجه به این آمار به نظر می رسد مشاوره ازدواج محکوم به شکست است.
با این حال، ارقام دیگری نیز ظاهر شده است که برعکس این موضوع را نشان میدهد: آمار انجمن آمریکایی ازدواج و خانواده درمانی نشان میدهد که پس از دریافت جلسات درمانی، تقریباً 90 درصد افراد بهبودی در سلامت عاطفی خود گزارش کردهاند و سهچهارم زوجها گفتهاند که رابطه خود را دارند. بهبود یافته بود.
بنابراین، چه چیزی می دهد؟ خوب، وقتی حقایق ظاهراً در تضاد هستند، هیچ پاسخ آسانی برای این سؤال وجود ندارد - به ویژه با توجه به متغیرهای زیادی که ممکن است بر موفقیت تلاشهای مشاوره ازدواج تأثیر بگذارد.
وقتی صحبت از مشاوره ازدواج به میان می آید، متغیرهای موجود به طور بالقوه آنقدر زیاد هستند که نه نتیجه مثبت و نه منفی را نمی توان تضمین کرد. یکی از شرکا ممکن است کمتر متعهد به حفظ رابطه باشد، یا برای مثال آنقدر مقصر باشد که اجازه دهد تغییرات داخلی لازم رخ دهد.
ممکن است مسائل دیگری نیز بر ازدواج تأثیر بگذارد، مانند سوء مصرف مواد ، رابطه دشوار با فرزندان ناتنی یا کمبود وقت در یک برنامه شلوغ روزانه. در همین حال، مشاوری که درمان را ارائه میکند ممکن است آنقدر منفعل یا بیتجربه باشد که به زوج کمک کند به نتیجهای که انتظارش را داشتند برسند.
تکنیکهای سنتی مانند آموزش به زوجها برای گوش دادن و برقراری ارتباط بهتر ممکن است در کوتاهمدت مؤثر باشد، اما دانشمندان علوم اجتماعی نشان دادهاند که در طولانیمدت، زمانی که درگیری دوباره ایجاد میشود، کوتاهمدت هستند. یافتن راهحل ممکن است در اتخاذ رویکردی یکپارچهتر باشد که مبتنی بر روشهای سنتی مشاوره ازدواج است، اما از تمرکز ترکیبی بر رفتار و احساسات نیز استفاده میکند.
راه هایی برای افزایش شانس موفقیت در مشاوره ازدواج وجود دارد. گزارشها حاکی از آن است که انواع تکنیکهای کوچینگ جدیدتر و غیر سنتی، نویدبخش دستیابی به مزایای طولانیتر برای افراد درگیر در روابط هستند.
اتخاذ یک رویکرد یکپارچه در درمان با هدف کمک به هر یک از طرفین برای پذیرش تفاوتهای خود یکی از این رویکردها است که بر اساس یافتهها است که روابط اغلب با نحوه دعوای زوجها به جای دعوایشان از بین میرود. آمارها نشان می دهد که این سبک جدیدتر از مربیگری ازدواج به نتایج بلندمدت می رسد، به طوری که 67 درصد از زوج ها می گویند که روابط آنها طی دو سال بعد بهبود یافته است.
در همین راستا، تکنیکهای مدرنی که بینش و درک رفتارهای منفی و حالت تدافعی را ترویج میدهند، یا زوجها را برای بررسی چرخههای هیجانی مخرب و اتخاذ رویکردی متمرکز بر راهحلها به چالش میکشند، به سطح چشمگیری از موفقیت نیز دست یافتهاند - نیویورک تایمز گزارش میدهد که میزان بهبودی شرکت کنندگان در روابط خود پس از درمان متمرکز بر عاطفه بین 70 تا 73 درصد است.
در برخی موارد، ازدواجها را نمیتوان یا نباید حفظ کرد - برای مثال یک رابطه سوء استفادهکننده . با این حال، اگر هر دو طرف متعهد به نجات ازدواج خود باشند و مایل به صرف زمان و تلاش لازم باشند، راه های مختلفی وجود دارد که باید در نظر گرفته شود. خود اندیشی، گذراندن زمان با کیفیت در کنار هم و در اختیار گرفتن اشتباهات به جای سرزنش، چند راه برای شروع است.
اغلب، داشتن یک دیدگاه بیرونی کمک میکند، به همین دلیل است که مشاوره ازدواج میتواند بسیار موفق باشد – یک درمانگر موضعی بیطرفانه اتخاذ میکند، مشکلات و مسائل ریشهای را شناسایی میکند که ممکن است شریک زندگی از آنها آگاه نباشند، یا ندانند چگونه به آن رسیدگی کنند. با این حال، یک مشاور را با دقت انتخاب کنید – بهترین مشاوران ازدواج با تجربه و واجد شرایط هستند و به جای پیروی از یک رویکرد تجویز شده، نقش فعال و مبتنی بر راه حل را در تنظیم جلسات با نیازهای مشتریان خود ایفا می کنند.
دکتر کوین فلمینگ، عصبشناس و رواندرمانگر مشهور، با دهها زوجی که در زندگی مشترک خود با مشکل مواجه هستند، کار کرده است و مربیهای ازدواج چندوجهی و منحصر به فرد را ارائه کرده است که احساسات و رفتار را از طریق تکنیکهای غیر سنتی بررسی میکند. کوین با شکستن قالب به جای پیروی از قرارداد، از روشهای متمرکز بر راهحلها استفاده میکند که در بیش از یک دهه تجربه ایجاد تغییرات مثبت و پایدار ساخته و به کار گرفته شده است. برای اطلاعات بیشتر در مورد نجات ازدواج خود، همین امروز تماس بگیرید.